امروز: یکشنبه 8 دسامبر 2024

یادداشت تخصصی| نقش‌آفرینی فعالانه مردم در زنجیره ارزش‌ها

اقتصاددانان بر این باورند که رشد اقتصادی پایدار و مستمر، کلید دستیابی به رفاه و توزیع عادلانه منابع است. در ایران، ناپایداری و کم‌رشدی اقتصادی، ناشی از وابستگی به درآمدهای نفتی و عدم تنوع در زنجیره‌های ارزش است. با توجه به نقش فعال مردم در زنجیره‌های ارزش داخلی و جهانی، سرمایه‌گذاری در نوآوری و بهره‌گیری از سرمایه انسانی می‌تواند به بهبود درآمد سرانه و رشد اقتصادی پایدار کمک کند. در این راستا، نیاز به بازنگری در مناسبات کارپذیری و توسعه سرمایه‌گذاری‌های جدید احساس می‌شود تا مسیری مؤثر برای شکوفایی اقتصاد ایران ترسیم گردد.

طیف قابل توجهی از اقتصاددانان، راه رسیدن به رفاه و برخورداری از توزیع مناسب منابع را در گرو رشد اقتصادی بادوام و پایدار می‌دانند. بنا به مطالعات پژوهشی صورت گرفته، رشد اقتصادی بادوام در گرو متوسط نرخ درآمد سرانه یک اقتصاد است. رشد درآمد سرانه یک اقتصاد در بلندمدت نیز متاثر از تولید است. به عقیده اقتصاددان‌ها، این نوع از رشد اقتصادی است که می‌تواند کیک اقتصاد را بزرگ‌تر و از روان و معاش مردم در برابر تکانه‌های داخلی و خارجی محافظت کند. این موضوع برای اقتصاد ایران نیز جاری است. یکی از مسائل اساسی اقتصاد ایران، کم‌رشدی و ناپایداری روند آن است. این امر نیز به واسطه رشد اقتصادی مبتنی بر رشد موجودی سرمایه از محل درآمدهای نفتی است. به بیان دیگر نهاده‌های تولید و عوامل موثر بر رشد اقتصادی سهم قابل توجهی در خلق و حفظ یک روند کم نوسان و پایدار نداشتند. با درنظر گرفتن این حقایق، می‌توان یک سوال اساسی طرح کرد. چگونه اقتصادها – به صورت ویژه اقتصاد ایران- می‌توانند با رشد درآمد سرانه خود، رشد اقتصادی بادوام و پایداری را تجربه کند؟!
یک پاسخ به این سوال با توجه به ادبیات رشد اقتصادی، فهم و بسط نقش‌پذیری فعالانه مردم در زنجیره ارزش داخلی و جهانی است.
سالیان سال زنجیره ارزش به نحوی فهم شده بود که از نقطه ایده تا تولید و توزیع به وسیله نهاده‌های تولید خودی اجرا و درنهایت محصول نهایی به خریدار داخلی و خارجی فروخته شود. اما امروزه زنجیره ارزش تبدیل به یک شبکه شده است. زنجیره‌ها در و میان اقتصادها قرار دارند و متشکل‌اند از بنگاه‌‌هایی که درحال تبادل و بده‌بستان اطلاعات، کالا و خدمات‌اند. به بیان دیگر این شبکه است که بازارها را در خود جای می‌دهد و فرصت تولید، خلق ارزش و نوآوری در محصول برای بزرگ‌تر شدن اندازه بنگاه و بیشتر شدن روابط اقتصادی آن، در اختیار افراد قرار می‌دهد. این فُرم نه فقط برای یک خدمت یا کالا بلکه برای تمامی خدمات و کالاها تعریف شده و به کار گرفته می‌شود. اساس و تمرکز این زنجیره‌ها مبادلات محصولات و خدمات واسطه‌ای است؛ یعنی ابزار و وسائلی که می‌تواند ما را به نقطه پایانی تولید یک محصول برساند. ممکن است درنهایت نام یک نشان تجاری بر روی محصول حک شود اما در دل آن، قطعات مختلفی از نشان‌های دیگر قرار گرفته شده باشد که به سفارش شرکت سازنده محصول طراحی و تولید شده است.
بنا به نتایج پژوهشی و شواهد تجربی موجود، اقتصاد پویا و موفق از زنجیر‌ه‌های ارزش در دو صحنه بده‌بستان‌های داخلی و تجارت جهانی بهره می‌گیرد. زنجیره‌های ارزش در درون اقتصاد با بهم‌پیوستگی خود می‌توانند زمینه فعالیت و مشارکت بیشتر افراد در اقتصاد را فراهم کنند. در این زنجیره‌ها خلاقیت و مزیت نسبی هر بنگاه از اهمیت بالایی قرار دارد. همین امر موجب می‌شود که زنجیره‌ها خوداصلاح‌گر باشند و اجازه ندهند چرخه تجاری درون اقتصاد از تکانه‌ها آثار منفی جدی بگیرد.در صحنه تجارت جهانی نیز این توصیف از حیث ارزش بازار و کیفیت تبادلات اقتصادی حکم‌فرماست. به نحوی که اگر گروه‌های اقتصادی بتوانند در نقطه‌ای از این شبکه قرار بگیرند؛ آنگاه حکم یک بازیگر تجاری نیز ایفا خواهند کرد. فلذا می‌توان گفت نقش‌پذیری مردم در این زنجیره چه در داخل و چه در صحنه جهانی مهم است.
در دل مشارکت مردم در اقتصاد و زنجیره‌های ارزش، عوامل موثر بر بهبود درآمد سرانه و به تبع از آن، رشد اقتصادی قرار دارد. نوآوری، ایده‌پردازی و سرمایه‌ انسانی، سه جز اساسی در نظریه‌های رشد است. درصورتی که یک اقتصاد بتواند مردم (یا؛ سرمایه انسانی) در زنجیره‌های ارزش خود درگیر کند؛ آنگاه این زنجیره‌ها به حسب ماهیت خوداصلاح‌گرانه‌ای که دارند، از نوآوری و خلق ایده همان سرمایه انسانی مردم بهره می‌گیرند. در نتیجه بهره‌مندی از این ظرفیت نوآورانه و دانشی-مهارتی، محصول یا خدمت تولید و تهیه می‌شود. پیامد این چرخه، رشد جمع ارزش‌ افزوده‌های بخش‌های اقتصاد و به تبع آن رسیدن به رشد اقتصادی است. به بیان دیگر جهش تولید زمانی روی می‌دهد که مردم بازیگران اصلی اقتصاد باشند.
باتوجه به بحث ارائه شده می‌توان ادعا کرد یکی از چارچوب‌های نظری قابل بیان در رابطه با جهش تولید با مشارکت مردم، نقش‌پذیری سرمایه انسانی در زنجیره ارزش‌ درون و بیرون اقتصاد است. شرط لازم حضور سرمایه انسانی، نقش‌پذیری فعالانه است؛ یعنی افراد و بنگاه‌ها بتوانند با حضور همه‌جانبه خود و به صورت شبکه‌ای، محصولی با دانش و توان درونی و بین‌کشوری طراحی و روانه بازار کنند. اما شرط کافی آن توجه به دو ساحت سرمایه و مناسبات کارپذیری است. ایده نویسنده طرح تعاونی و رویکرد پایین به بالا در ساختار اقتصادی نیست بلکه نگارنده معتقد است می‌توان نسبت به دو ساحت مذکور طرح بحث‌های جدی داشت که در آینده به صورت مبسوط درباره آن صحبت خواهد شد. در این متن به صورت گزیده تنها دو گریز به دو ساحت سرمایه و مناسبات کارپذیری زده می‌شود.
یکی از راه‌های بهره‌مندی از ظرفیت سرمایه‌ای، توجه به نوعی از سرمایه‌گذاری و تامین مالی مرسوم برای مجموعه‌های دانش‌پایه نوپاست. سرمایه‌گذاری فرشته (یا؛ انجل) راهی برای پیوند مالی مردم با مردم یا نهادهای عمومی غیردولتی با مردم است. در این نوع سرمایه‌گذاری بازگشت سرمایه منوط به ضمانت‌های سنگین مالی نیست و طرفین با توافق بر امتیاز و فن‌آوری ساخت به اشتراک نذار و عقد قرارداد می‌رسند. این نوع سرمایه‌گذاری مختص بنگاه یا افرادی است که در ابتدای راه فعالیت اقتصادی‌اند. ساحت دوم، مناسبات کارپذیری است. مناسبات کارپذیری یعنی شانیت و نوع رابطه کاری، کارفرما-کارگری نیست. بلکه طرفین همکار و عهده‌دار سود و زیان هستند. این نوع مناسبت خصوصا برای ارتباط مردم با نهادهای عمومی غیردولتی قابل طرح است؛ زیرا معمولا روابط چندلایه در تعریف پروژه‌ها، منجر با فاصله گرفتن نظارت بر عملکرد کارفرما و رعایت توزیع مناسب حقوق و منابع خواهد شد و به تبع، طرف کارگر است که معمولا دچار تضییع حق می‌شود. طبیعتا تضییع حق در شرایطی که کنش سوداگرانه می‌تواند در کوتاه مدت منافع شخصی فرد را تامین کند، راهی برای کنار گذاشتن کنش مولد است و این امر به نفع اقتصاد و زنجیره ارزش و تولید نیست!
اقتصاد ایران از کم‌رشدی رنج می‌برد و راه درمان آن، توجه به ادبیات نظری توام با درگیر کردن مردم در حوزه تولید و خلق ارزش افزوده است. این امر لوازمی و شروطی دارد که متناسب با هر اقتصاد تعریف می‌شود. یک اقتصاد بخش خصوصی فعالانه‌ای دارد. دیگری مبتنی بر نهادهای عمومی غیردولتی مسیر خود را پیش می‌برد و اقتصادهایی هستند که در آن دولت چه از نظر نسبت خود با تولید ناخالص داخلی و چه از حیث نیروی انسانی، اندازه قابل توجهی دارد. بنظر می‌رسد همانطور که در شعار سال 1403 به درستی از حضور مردم در رونق تولید صحبت شده است، می‌توان با طرح نظری و عملیاتی آن در قالبی اقتصادی‌تر، مسیری برای رسیدن به متوسط درآمد سرانه بادوام و به تبع آن، رشد اقتصادی پایدار طی نمود.

در facebook به اشتراک بگذارید
در twitter به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در print به اشتراک بگذارید

لینک کوتاه خبر:

https://en360.ir/?p=13132

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.