امروز: شنبه ۱۴ مهر ۱۴۰۳

قسمت سوم: تقابل تجارت آزاد و حمایت از تولید داخل

مستند اقتصاد مقاومتی در آمریکا / قسمت سوم

در آستانه استقلال آمریکا آدام اسمیت ، یکی از اقتصاددان های بریتانیایی نظریه تجارت آزاد را ارائه کرد. طبق این نظریه ، اسمیت حمایت از تولید داخلی را در قالبِ هر نوع ممنوعیت ، یا محدودیت بر واردات و صادرات مردود می دانست. او تاکید داشت که تعرفه های گمرکی و موانع تجاری که برای حمایت از تولید ایجاد می شود باید یا بسیار پایین و یا اصلا وجود نداشته باشد .

در این نظریه ،کشور باید بازار های خود را باز بگذارد ، تا رقابت بین تولیدکنندگان داخلی و خارجی شکل بگیرد.

بریتانیا هم علی رغم سر دادنِ شعارِ تجارتِ آزاد، خود به این نظریه پایبند نبود. تجارت آزاد از نظر انگلیس یعنی کالا های صنعتی خود و محصولات کشاورزیِ مستعمرات را در جهان آزادانه بفروشد و با وضعِ خصمانه ی تعرفه ها ، از ورود کالاهای خارجی جلوگیری کند.

در آمریکا نیز اعضای کنگره به دو دسته تبدیل شده بودند عده ای طرفدار تجارت آزاد و عده ای طرفدار حمایت از تولیدات و کارخانه های داخلی

یکی از دلایلِ حمایتِ نمایندگانِ ایالت های جنوبی از نظریه تجارتِ آزاد ، این بود که می گفتند کشاورزان جنوبی آمریکا ، درحالی که میتوانند ، با پولِ حاصل از صادراتِ پنبه ی خود ، جنس مرغوب خارجی را بدست آورند ، حاضر نیستند تا جنس شمال را با کیفیتِ پایین تر و قیمتِ بالاتر تهیه کنند . گروهی دیگر از از اعضای کنگره می گفتند :کشور ما ،کشوری کارگری است و بزرگترین عاملِ رفاه وپیشرفت در جامعه ی ما ، کار است . وقتی کارگر ،کار داشت نان هم خواهد داشت و اگر کارگران کار و دستمزدِ مناسب داشته باشند ، همه مردم از رفاه ، بهره مند خواهند بود.

ملی گرایانِ اقتصادی آمریکا یعنی الکساندر همیلتون ، جورج واشنگتن و فیشرآیمز معتقد بودند که استقلال واقعی آمریکا ، فقط با تصویب قانون اساسی به سرانجام نمی رسد و بدون استقلال اقتصادی ، ملتِ آمریکا در برابر چپاول قدرت های اروپایی قرار خواهد گرفت . تنها راه مقابله خودکفایی است که یکی از ابزار کلیدی آن ایجاد تعرفه های گمرکی می باشد.

در اولین روز نخستین کنگره آمریکا بعد از استقلال ،جورج واشنگتن ، اولین رئیس جمهور آمریکا با لباسی که ساخت وطن بود وارد شد تا درهمان ابتدا سیاست خود را به نمایش بگذارد و هم میهنان خود را به حمایت از تولید داخل سوق دهد. الکساندر همیلتون ، شخصی که چهره اش روی اسکناس های ده دلاریِ آمریکا نقش بسته است، اولین وزیر خزانه داری آمریکا بود و آمریکایی ها نفوذ بین المللی و پیشرفت های اقتصادی خود را ، مدیون او هستند. این متفکر اقتصادی ،ریز بنایِ حمایت از صنایعِ داخلی را در آمریکا پایه گذاری کرد.

همیلتون در طرحی اقداماتی را برای حمایت از صنایع داخلی به کنگره پیشنهاد داد. استدلالِ او این بود که نمی توان انتظار داشت ، صنایع آمریکا بدون یک دوره ی حمایتی کامل ، بتوانند در مقابلِ صنایعِ با شکوه و بالغِ کشورهای پیشرفته تر ، مثل انگلیس ، رقابت کنند و با شکست مواجه خواهند شد. یکی از مخالفت های رقیبان همیلتون، این بود که اقدام های حمایتی ، موجب افزایش قیمت ها در داخل کشور می شود ، لذا نباید مانع رقابت کالای داخلی و خارجی شد.

همیلتون ، پاسخ آنها را اینگونه میداد که ، هرچند قوانینِ کنترل کننده  بر روی کالاهای خارجی ، تاثیر فوری بر افزایش قیمت دارد ، اما در سطح دنیا اتفاق نظر وجود دارد که ، وقتی تولید داخلی به کمال مطلوب خود برسد و انحصار از بین برود ، رقابت بین کالا های داخلی به وجود می آید و اجناس همواره ارزان تر می شوند .

همچنین همیلتون ، روش هایی را برای رونق تولید داخلی پیشنهاد داد:

۱.قرار دادنِ عوارضِ گمرکیِ بالا روی اجناس خارجی ، برای به قدرت رسیدن تولیدکنندگان داخلی

۲.ایجاد ممنوعیتِ واردات برای اقلامی که رقیب کالای داخلی بودند یا قرار دادنِ عوارضِ گمرکی بالا روی این کالا ها که معادل با ممنوعیت آن باشد.

۳. ممنوع کردنِ صادراتِ مواد خام صنعتی برای اینکه بتوانند آن را با ارزش افزوده بالاتری بفروش برسانند.

۴.مساعدت های نقدی و پرداخت یارانه هایی برای واحد های تولیدی ، جهت افزایش سود وکاهش خطراتِ شکست ، در اولین تلاش ها

  1. تشویق و اعطای جوایز نقدی ، برای نوآوری های ارزشمند ، و اکتشافات جدید در کشور ، جهت بخشیدن اشتیاق و انگیزه برای تاسیسِ کارخانه
  2. معافیتِ گمرکی بر روی مواد خامی که برای استفاده در صنایع داخلی ، وارد کشور میشوند.
  3. مقررات قضایی ، برای بازرسی محصولاتِ صنعتی ساخته شده که در واقع همان استاندارد می باشد برای حفظ کیفیت و ممانعت از فروش سود طلبانه و عجولانه
  4. تسهیل حمل ونقل کالا ها ، با احداث جاده ها و راه ها به منظور کاهش قیمت تمام شده و افزایش قدرت رقابت پذیری برای محصولات داخلی

سالها بعد یعنی در سال  ۱۸۱۲ ، با وقوع جنگ های  ناپلئونی و ایجاد نزاع میان آمریکا و انگلستان  و همین طور کمبودِ کالا های اساسی در آن زمان ، سیاستمداران آمریکایی را بر آن داشت ، که بار دیگر پیشنهاد های همیلتون را مورد توجه و بررسی قرار دهند.

جی دالاس ، وزیر خزانه داری جیمز مدیسون ، یک هفته پس از برقراری صلح میان آمریکا وبریتانیا در سال ۱۸۱۵ ، گزارشی را برای اعمال تعرفه های گمرکی بر روی کالاها ، جهت خودکفایی به کنگره ارائه میکند ، که این گزارش یکی از اسنادِ تاثیرگذار در پی ریزی نظام آمریکایی به حساب می آید.

طبق آن، صنایع آمریکا به سه دسته تقسیم می شوند.

دسته اول صنایع با ثبات و پایداری است که به طور کامل ، تقاضای مصرف کنندگان داخلی را برآورده می کند.

دسته دوم صنایعی است که جدیدا ایجاد شده و در حال حاضر به طور کامل نمیتواند همه تقاضاها را پاسخ دهد.

دسته سوم صنایعی است که خیلی کم توسعه یافته اند و نمی توانند تقاضای کشور را برآورده کند و یا اینکه برای تولید به منابع خارجی وابسته است.

دالاس میگفت صنایع دسته اول نیاز به حمایت ندارند . اما صنایع دسته دوم با کمک های قانونی و با حمایت های ویژه ، مثل کمک های تعرفه ای در زمان محدود ، می تواند به صنایع دسته اول تبدیل شود صنایع دسته سوم هم ، با تشویق واردات مواد اولیه مورد نیازشان و حفاظت از منابع طبیعی آمریکا میتواند تقویت شود . یکی دیگر از اتفاقات مهم در تاریخ  و همینطور اقتصاد آمریکا ، به دوران شانزدهمین رئیس جمهور آمریکا ، آبراهام لینکلن بر میگردد. سال های ۱۸۶۱ تا ۱۸۶۵ میان ایالت های شمالی و جنوبی آمریکا ، جنگ داخلی رخ می دهد، که عامل اصلی آن مسائل اقتصادی  و اختلاف بین مسئولان آمریکا بود. مردم سرزمین های جنوبی اکثرا کشاورز بودند و در مقابل  مردم سرزمین های شمالی ،امکان کشاورزی نداشتند و به سمت صنعت رفته بودند. محصولات اصلی سرزمین های جنوبی ، توتون ،قهوه و برنج بود که صادرات آن تقاضای بالایی داشت . جنوبی ها خواستار جنس ارزان و با کیفیت خارجی بودند و شمالی ها ، خواستار وضعِ تعرفه گمرکی بر روی کالا های وارداتی .

ایجاد تعرفه های گمرکی باعثِ شعله ور شدنِ آتش کینه ی جنوبیان نسبت به شمالی ها و استقلال طلبی آنها از آمریکا شد . کنگره نسبت به شرایط ، چندین  بار تعرفه ها را کم و زیاد کرد. اما سر انجام ، این تفاوتِ شیوه اقتصادی باعث جنگ داخلی شد و چهار سال به طول انجامید. جنوبی ها برای اداره زمین های کشاورزی، به شدت نیازمندِ برده های سیاه پوستِ آفریقایی بودند. آبراهام لینکلن نیز برای وارد کردن خسارت به جنوبی ها اعلامیه آزادی بردگان را ابلاغ کرد . و به این ترتیب  ۴ میلیون برده آزاد بودند و دیگر مجانی کار نمی کردند . این تصمیم باعث تسلیم شدن جنوبی ها شد و جنگ داخلی به پایان رسید.

تا ۵۰ سال بعد از جنگ داخلی تعرفه های گمرکی در سطح بالایی قرار گرفت و همین باعث انحصار بسیاری از شرکت های آمریکایی شد.

ادامه دارد…

منبع خبر: نویسنده و کارگردان: امیرحسین باباخوانی

در facebook به اشتراک بگذارید
در twitter به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در print به اشتراک بگذارید

لینک کوتاه خبر:

https://en360.ir/?p=9964

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

  • پربازدیدترین ها
  • داغ ترین ها

پربحث ترین ها

پیشنهادی: