“لیبرالیسم” نوشته لودویگ فون میزس به این مهم میپردازد که میتوان از نظر تاریخی، ریشههای لیبرالیسم کلاسیک را در اقتصاد به آدام اسمیت و در فلسفه به جان لاک پیگیری کرد؛ با این حال، این کتاب به عنوان یک راهنمای نوین در زمینه لیبرالیسم در اقتصاد و فلسفه معرفی میشود. در واقع، اگر به آن نگاه کنیم، دیدگاههای ارائه شده در این کتاب بیشتر به یک چارچوب محافظهکارانه از لیبرالیسم نزدیکتر هستند.پیشرفت در اندیشه لیبرالیسم از آدام اسمیت و جان لاک تا لودویگ فون میزس، میلتون فریدمن و اخیراً فرانسیس فوکویاما، مسیری پیچیده و طولانی را طی کرده است. این مسیر، از اهمیت بحرانی برخوردهای میان اندیشههای کمونیستی و لیبرالیسم همگانی گذشته و در کتاب “لیبرالیسم”، لودویگ فون میزس چهار حوزه مهم لیبرالیسم را مورد بررسی قرار میدهد: 1. مبانی سیاسی لیبرالیسم، 2. سیاست اقتصادی لیبرالیسم، 3. سیاست خارجی لیبرالیسم، و 4. لیبرالیسم و نقش احزاب سیاسی.
فون میزس به بحث خود با تبار لیبرالیسم آغاز میکند و اهمیت آزادی را به عنوان یکی از مفاهیم مهم لیبرالیسم تأکید میکند. او توضیح میدهد که نام “لیبرالیسم” از آزادی گرفته شده است و اصلاحطلبان ابتدایی در اسپانیا این نام را برای خود انتخاب کردند. همچنین، او بر اهمیت صلح به عنوان یکی از ارکان مهم لیبرالیسم تأکید میکند و میگوید: “نقد لیبرال اساساً بر این اصل استوار است که صلح، نه جنگ، پایه تمام چیزهاست.”بیشتر از هر چیز، در این کتاب به مفهوم مالکیت خصوصی به عنوان نقطه مهم لیبرالیسم توجه شده است. فون میزس معتقد است که اساس تفاوت بین لیبرالیسم و دیگر نظامهای اجتماعی، به ویژه سوسیالیسم و کمونیسم، مالکیت خصوصی ابزارهای تولید است. او تأکید میکند که لیبرالها معتقدند تنها با مالکیت خصوصی ابزارهای تولید، نظم اجتماعی مبتنی بر تقسیم کار و همکاری انسانی میسر میشود بلکه این دیدگاه در مورد نقش دولت هم اهمیت دارد؛ به عبارت دیگر، دولت در لیبرالیسم به عنوان ناظر و حافظ مالکیت، آزادی، و صلح عمل میکند.
اهمیت حکومت قانون در این متن واضح میشود، اما بخش دوم کتاب به نظر میرسد که مهمترین بخش آن باشد. در این بخش، به مسائل مرتبط با سیاست اقتصادی لیبرال پرداخته میشود. در اینجا، قیمت، تقاضا و عرضه توسط بازار تعیین میشوند. مداخله دولت باعث میشود که قیمت کالاها یا خدمات به شکل مختلفی نسبت به آنچه در بازار تعیین میشود، مشخص شود. میزس توضیح میدهد که هنگامی که دولت قیمت کالا را به طور دستوری پایینتر تعیین میکند، تقاضا برای آن کالا افزایش مییابد. به عبارت دیگر، برخی از افراد نمیتوانند کالا را خریداری کنند و این سوءاستفاده از روابط شخصی یا نهادهای فروشندگان را تشدید میکند. این تداخل در تعیین قیمت یک نوع دخالت دولتی دیگر را در پی دارد.در مورد حداقل دستمزد، از نظر میزس افزایش دستمزدها به طریقی ممکن است به ضرر دیگران باشد. در نهایت، افزایش دستمزدها ممکن است منجر به افزایش بیکاری شود، زیرا کارفرمایان ممکن است ترجیح دهند بیکاری ایجاد کنند تا افزایش دستمزد پرداخت کنند. در واقع، این مسئله از دیدگاه میزس نقضی از اصل ارتباط بین ارزش افزوده تولید شده و دستمزدهاست.
بخش بعدی مورد توجه در این متن، سیاست خارجه لیبرالیسم است. از دیدگاه میزس، لیبرالیسم سیاستی قانونی ایجاد کرده است که به افراد اجازه میدهد برای تعلق گرفتن یا نداشتن به یک حکومت مشخص رأی دهند؛ این امر توسط انجام “همهپرسی” ممکن میشود. او همچنین تفاوت لیبرالیسم و امپریالیسم را مطرح میکند و در مورد راهکارهای حفظ مالکیت و تمامیت اراضی کشورها صحبت میکند. در نهایت، این متن به بحث در مورد لیبرالیسم و نقش احزاب سیاسی پایان میدهد و تأکید دارد که تنها در یک حکومت کاپیتالیستی و لیبرال، احزاب میتوانند آزادانه فعالیت کنند و در دولتهای دیگر که مالکیت عمومی بر ابزار تولید حاکم است، فرصتهای پلورالیستی فراهم نمیشود.میزس در مورد لیبرالیسم مفاهیمی را مطرح میکند که با دیدگاههای معاصر لیبرالیسم متفاوت هستند. او به نوعی میانهراهی بین مفاهیم تاریخی و مفهوم اصول لیبرالیسم ارائه میدهد. در کل، کتاب “لیبرالیسم” نگاهی کامل به اصول و ارزشهای لیبرالیسم ارائه میدهد و تفاوتهای آن با نظامهای دیگر را بیان میکند. این کتاب به مفاهیمی همچون آزادی، صلح، و مالکیت خصوصی به عنوان پایههای لیبرالیسم پرداخته و مطالب آن را به دلیل اهمیت فلسفی و سیاسی آن در جوامع معاصر تشدید میکند.