معین قرابی تهرانی_پژوهشگر اقتصادی | تورم تنها افزایش قیمتها نیست؛ بلکه پدیدۀ روانی و انتظاراتی نیز هست که مردم نسبت به آینده دارند. وقتی مردم و فعالان اقتصادی انتظار افزایش قیمتها را داشته باشند، این انتظارات خود میتواند رفتارهایی ایجاد کند که تورم واقعی را تقویت کند. در ایران، با تاریخچه تورم بالا و نوسان قیمت ارز، کالاهای اساسی، و هزینهی زندگی، انتظارات تورمی نقش بسیار مهمی در جهتگیری اقتصاد دارد. در این یادداشت ابتدا به ماهیت انتظارات تورمی میپردازم، سپس شواهد ایران را مرور میکنم، و در پایان راهکارهایی برای کاهش انتظارات تورمی و تثبیت آنها پیشنهاد میکنم.
ماهیت انتظارات تورمی و نقش آن در اقتصاد
انتظارات تورمی به معنای پیشبینی مردم یا فعالان اقتصادی از نرخ تورم در آینده است. این انتظارات میتواند بر تصمیمات اقتصادی تأثیر بگذارد:
• تصمیم مصرفکنندگان: اگر انتظار دارید که قیمتها افزایش یابد، ممکن است مصرف بیشتر کنید پیش از اینکه قیمتها گرانتر شوند.
• تصمیم بنگاهها: جهتگیری قیمتگذاری، دستمزدها، سرمایهگذاری و سفارش خرید مواد اولیه را بر اساس انتظارات تنظیم میکنند.
• سیاستگذاری کلان: سیاستهای پولی، مالی، نرخ بهره، و ارتباطات بانک مرکزی با مردم تحت تأثیر نگرانیها و انتظارات قرار میگیرد.
از منظر نظری چند مدل وجود دارد:
• انتظارات تطبیقی (Adaptive Expectations): مردم بیشتر به تورم گذشته نگاه میکنند و بر اساس آن انتظارات آینده را شکل میدهند.
• انتظارات عقلایی (Rational Expectations): مردم تمام اطلاعات موجود (سیاستها، روندها، اخبار) را در نظر میگیرند و پیشبینیها را مطابق با آن برآورد میکنند.
• افزون بر این، مفهومی به نام «ذهنیت تورمی» (Inflationary Mindset) وجود دارد که توجه زیادی به قیمت کالاهایی است که زیاد افزایش یافتهاند و این توجه بر نگرانی عمومی میافزاید. این ذهنیت نیز میتواند تقویتکننده انتظارات تورمی باشد.
شواهد از ایران
چند یافته مهم برای ایران:
1. سطوح نرخ تورم فعلی و انتظارات
– طبق مرکز آمار ایران، نرخ تورم سالانه در مرداد ۱۴۰۴ به حدود ۳۶.۳٪ رسیده است.
– صندوق بینالمللی پول (IMF) پیشبینی کرده است که تورم ایران در سال ۲۰۲۵ حدود ۴۳.۳٪ باشد.
2. ادراک و انتظار تورمی مردم vs تورم تحققیافته
– بررسی آمار مرکز پژوهشهای مجلس نشان میدهد که در ۱۳ فصل بررسی شده، در برخی فصول مردم انتظار تورمی بالاتر از تورم تحققیافته داشتند؛ به طور کلی، انتظارات تورمی غالباً بیشتر از تورم واقعی بوده است.
– همچنین ادراک تورمی (یعنی احساسی که مردم از تورم گذشته دارند) اغلب از انتظارات تورمی بالاتر بوده است — مردم گاهی احساس میکنند قیمتها بیشتر از آمار رسمی افزایش یافتهاند.
3. رابطه انتظارات تورمی با مصرف و تقاضای کل
– تحقیقی با عنوان Investigating the Impact of Inflation Expectations on … (Iranian Economy) نشان داده است که اگر انتظارات تورمی به شکل عقلایی افزایش یابد، مصرف بلندمدت افزایش پیدا میکند؛ برای مثال، یک درصد افزایش در انتظارات تورمی منجر به تقریباً ۶٪ افزایش مصرف بلندمدت شده است.
– همین تحقیق نشان داده است که انتظارات تورمی مقایسهای (comparative inflation expectations) — یعنی انتظاراتی بر پایه مقایسه تورم آینده با تورم فعلی یا گذشته — نیز اثر مثبت و معناداری بر مصرف دارد؛ حدود ۲٪ افزایش مصرف به ازای هر درصد انتظارات بیشتر.
4. ذهنیت تورمی و تأخیر اثر
– تحقیق «The Impact of Inflationary Mindset on Inflation Expectations … (2013–2024)» نشان داده است که ذهنیت تورمی — به ویژه وقتی مردم به صورت روانی روی کالاهایی که زیاد گران شدهاند تمرکز میکنند — در بازههای سه ماهه باعث افزایش نرخ تورم شده است. در تحلیل چندمتغیره، اثر کمی کاهش پیدا میکند اما هنوز معنیدار است.
5. ثبات و پایدار نبودن انتظارات
– چند تحقیق نشان میدهند که انتظارات تورمی در ایران بهخوبی تثبیت نشدهاند؛ یعنی با تغییرات سیاستها، روند ارز، قیمت کالاهای جهانی یا تصمیمات دولت در قیمتگذاری کالاهای اساسی، انتظارات تغییر سریع میکنند. این ناپایداری، یکی از مشکلات اصلی است. (مثلاً در تحقیقی با عنوان Analyzing Inflation Theories in Iran’s Economy نوسانات انتظارات تطبیقی و عقلایی و نقدینگی و نرخ ارز بهعنوان متغیرهای تعیینکننده بیان شدهاند.
6. نقش نقدینگی، نرخ ارز و کسری بودجه
– در ایران، رشد نقدینگی همیشه یکی از عوامل مهم تورم بوده است. نسبت نقدینگی به GDP یکی از شاخصهایی است که در تحلیلها به آن توجه میشود. در گزارشی آمده است که این نسبت در سالهای آخر دهه ۹۰ تاکنون روند افزایشی داشته، اما از حدود سال ۱۳۹۹ به بعد رو به نزول بوده است؛ هرچند کاهش آن به این معنا نیست که فشار تورمی کاملاً از بین رفته است.
– نرخ ارز خارجی و انتظارات دربارهٔ تحریمها و نوسانات ارزی تأثیر روانی مهمی بر انتظارات تورمی دارند.
چگونه انتظارات تورمی باعث افزایش تورم واقعی میشوند؟
بر پایه شواهد و نظریهها، چند مسیر مهم وجود دارد:
1. افزایش تقاضا پیش از افزایش قیمتها
وقتی مردم انتظار افزایش قیمتها را دارند، مصرف کالاها و خدمات را جلو میاندازند تا قبل از گرانی بخرند. این افزایش تقاضا، به ویژه برای کالاهای بادوام یا کالاهایی که عرضهٔ آنها قابل افزایش فوری نیست، میتواند فشار بر عرضه وارد کند و قیمت را بالاتر ببرد.
2. درخواست دستمزدهای بالاتر
کارگران برای جبران کاهش قدرت خرید ناشی از تورم آینده، خواستار افزایش دستمزد میشوند. اگر بنگاهها این افزایش دستمزد را بدهند، هزینه تولید افزایش مییابد، که وارد قیمت کالا و خدمات میشود. این چرخه، مارپیچ دستمزد-قیمت را ایجاد میکند.
3. قیمتگذاری پیشدستانه توسط بنگاهها
اگر بنگاهها انتظار داشته باشند هزینه مواد اولیه یا دستمزد در آینده افزایش یابد، ممکن است قیمت محصولات را پیشاپیش بالا ببرند تا در آینده دچار ضرر نشوند.
4. اثر روانی و اعتماد عمومی
اگر مردم باور داشته باشند سیاستهای رسمی کنترل تورم مؤثر نیست، انتظارات تورمی بالا میرود، و این عدم اعتماد خود مانع رسیدن به نرخ تورم پایینتر است. ارتباطات نامناسب بین دولت / بانک مرکزی و مردم میتواند انتظارات را تشدید کند.
5. سیاستهای پولی و نقدینگی
اگر رشد نقدینگی زیاد باشد، یا کسری بودجه افزایش یابد، مردم انتظار تورم بالا را خواهند داشت؛ چون تجربه نشان داده در چنین شرایطی پول ملی ضعیف میشود. نرخ ارز نیز یکی از شاخصهای مهم روانی است که انتظارات را تحریک میکند.
وضعیت فعلی و فرصتها در ایران
با توجه به دادهها، وضعیت ایران چنین است:
• نرخ تورم بالا (۳۵–۴۵٪ و پیشبینیها افزایش بیشتر را برای سالهای آینده نشان میدهند)
• انتظارات تورمی در نظرسنجیها بالاست و مردم اغلب ادراک میکنند که تورم بیش از رسمی است.
• ذهنیت تورمی قدرتمند است؛ رسانهها، شبکههای اجتماعی، قیمتهای ارز و کالاهای وارداتی دائماً این ذهنیت را تقویت میکنند.
این وضعیت اگر به حال خود رها شود، ایجاد چرخهٔ تورم انتظاری خواهد کرد که کنترل آن بسیار دشوارتر باشد: افزایش تقاضا امروز، افزایش دستمزدها، افزایش قیمتها و باز هم افزایش انتظارات تورمی.
راهکارها: چگونه انتظارات تورمی را کنترل و تثبیت کرد
با توجه به شواهد، میتوان راهکارهایی عملیاتی پیشنهاد داد که احتمال موفقیت در ایران بالاست:
1. تقویت شفافیت و پیشبینیپذیری سیاستها
– بانک مرکزی و دولت باید خطمشیهای پولی و مالی را طوری اعلام کنند که مردم بدانند چه برنامهای برای کنترل تورم وجود دارد (مثلاً برنامهٔ کنترل رشد نقدینگی، سیاست نرخ بهره، مدیریت ارز).
– انتشار بیانیههای منظم و واضح درباره تورم هدف، همراه با دادههای واقعی و آمار قابل اعتماد (شامل شاخص قیمتها، نرخ ارز، کسری بودجه) کمک میکند انتظارات عقلاییتر شود.
2. ایجاد و تقویت شاخصهای نظرسنجی انتظارات تورمی
– برگزاری نظرسنجیهای منظم از مصرفکنندگان و کسبوکارها برای شناخت دقیقتر انتظارات تورمی مردم؛ استفاده از این شاخصها در سیاستگذاری.
– استفاده از روشهای آماری پیشرفته برای برآورد دقیقتر انتظارات تورمی؛ تلفیق نظرسنجی، داده بازار ارز و کالا و حتی دادههای فضای مجازیـِ ذهنیت تورمی.
3. کنترل رشد نقدینگی و سیاست پولی منضبط
– یکی از علل کلیدی انتظارات تورمی، رشد سریع نقدینگی است. سیاستهایی برای محدود کردن انتشار پول، تزریق نقدینگی به اقتصاد بدون تولید، و حفظ تعادل بین نقدینگی و تولید ضروری است.
– نرخ بهره میتواند ابزاری باشد که انتظارات را تحت تأثیر قرار دهد؛ مثلاً افزایش نرخ بهره واقعی (بعد از کسر تورم انتظاری) میتواند انگیزه پسانداز را افزایش دهد و از تقاضای پیشدستانه بکاهد.
4. مدیریت نرخ ارز و ثبات بازار ارز
– نوسانات شدید نرخ ارز یکی از محرکهای انتظارات تورمی است. ثبات بیشتر ارز، یا پیشبینیپذیری درباره سیاست ارزی و واردات، میتواند ذهنیت تورمی را کاهش دهد.
– مشارکت در بازار ارز و ابزارهای مالی مناسب برای پوشش خطر ارزی بنگاهها.
5. کنترل کسری بودجه و مخارج دولت
– وقتی دولت کسری بودجه بالا دارد، معمولاً مجبور است برای تأمین آن چاپ پول کند یا بدهی ایجاد کند که انتظارات تورمی را تقویت میکند.
– بنابراین، برنامهریزی دقیق برای کاهش کسری بودجه، بهویژه از طریق بهبود درآمدهای مالیاتی، کنترل هزینهها، و قطع وابستگی به استقراض ناگهانی.
6. ارتباطات مؤثر و آموزش عمومی
– رسانهها و بانک مرکزی باید در اطلاعرسانی شفاف باشند؛ به مردم توضیح داده شود که چه عواملی باعث تورم هستند، چه اقداماتی در حال انجام است، و چگونه انتظارات را میتوان مدیریت کرد.
– آموزش اقتصاد عمومی که مفاهیمی مثل تورم، انتظارات، قدرت خرید و … را برای عموم روشن کند؛ وقتی مردم مفهوم انتظارات تورمی را درک کنند، کمتر به شایعه و خبرهای داغ واکنش نشان میدهند.
7. پایش مداوم و اصلاح سیاستها بر اساس داده
– استفاده از دادههای جدید: نظرسنجیها، شاخصهای اقتصادی، تحلیلهای ذهنیت تورمی در شبکههای اجتماعی، تحلیل نرخ ارز و تورم کالاهای وارداتی.
– سیاستها باید واکنشپذیر باشند؛ اگر انتظارات بالا برود، اقدامات سریع برای نشان دادن جدیت دولت و بانک مرکزی لازم است: مثلاً مداخله در بازار ارز، افزایش نرخ بهره، یا سیاستهایی برای تسهیل تامین کالاهای اساسی.
با در نظر گرفتن تجربیات بینالمللی و شواهد داخلی، این نتیجه حاصل میشود که کنترل انتظارات تورمی میتواند نقطه عطفی برای کاهش تورم واقعی در ایران باشد. اگر دولت و بانک مرکزی بتوانند با سیاستهای شفاف و منضبط، نرخ ارز مدیریتشده، رشد نقدینگی قابل کنترل، و ارتباطات روشن با مردم داشته باشند، امکان دارد انتظارات تورمی تثبیت شوند و تورم واقعی به سمت سطوحی باثباتتر و قابل تحملتر حرکت کند.
این راهکارها نه تنها به کاهش فشار قیمتها کمک میکنند، بلکه اعتماد عمومی را تقویت میکنند، فعالیت اقتصادی را پیشبینیپذیرتر میسازند، رفتار مصرفی را منطقیتر و سرمایهگذاری را رونق میدهند. در نتیجه، اقتصاد ایران میتواند از چرخهی معیوب تورم انتظاری خارج شود و گام به گام وارد مسیری شود که در آن رفاه افراد حفظ شده و ثبات اقتصادی افزایش یابد.