گزارش سیاستی|راهکارهای جهانی مدیریت مصرف برق برای کاهش فشار بر شبکه
کشور ایتالیا از جمله اولین کشور های اروپایی بود که با پیاده سازی کامل کنتورهای هوشمند در شبکه برق،مصرف برق خود را به میزان ۱۰ درصد کاهش داد که این امر منجر به افزایش بهرهوری سیستم توزیع برق شد.در دهههای اخیر، رشد بیرویه مصرف انرژی، بهویژه در بخش برق، به یکی از چالشهای اساسی کشورهای توسعهیافته و درحالتوسعه تبدیل شده است. در بسیاری از کشورها، تقاضای فزاینده برای برق منجر به افزایش فشار بر زیرساختهای تولید، انتقال و توزیع برق شده و از سوی دیگر، استفاده بیرویه و غیربهینه از انرژی منجر به افزایش هزینههای اقتصادی و آلودگیهای زیستمحیطی شده است. در این میان، مدیریت مصرف برق از سمت تقاضا بهعنوان رویکردی کلیدی برای بهینهسازی الگوی مصرف و جلوگیری از بحرانهای ناشی از کمبود انرژی مطرح شده است.مدیریت سمت تقاضا شامل مجموعهای از سیاستها و برنامههاست که با هدف تغییر رفتار مصرفکنندگان، افزایش بهرهوری انرژی و کاهش اتلاف انرژی تدوین میشوند.
سیاستهای کلیدی مدیریت مصرف برق از سمت تقاضا
۱. سیاستهای قیمتگذاری پویا (Dynamic Pricing Policies)
قیمتگذاری پویا یکی از مؤثرترین ابزارهای مدیریت مصرف انرژی است که در آن هزینه برق بر اساس زمان مصرف تغییر میکند. این سیاست بر مبنای اصل اقتصادی «عرضه و تقاضا» طراحی شده و هدف آن ترغیب مصرفکنندگان به کاهش مصرف در ساعات اوج بار و انتقال آن به ساعات کمباری است.اهداف این سیاست شامل کاهش فشار بر شبکه برق در ساعات اوج مصرف،بهینهسازی استفاده از منابع تولید برق و تشویق مصرفکنندگان به تغییر عادات مصرف انرژی است.
تعرفهگذاری زمانمند (Time-of-Use Tariffs) از جمله سیاست های قیمتگذاری پویا است که در این روش، قیمت برق در ساعات مختلف روز متفاوت بوده و معمولاً در ساعات اوج مصرف، قیمت برق بالاتر تعیین میشود.ایالت کالیفرنیا در آمریکا یکی از پیشگامان استفاده از تعرفههای زمانمند است. با اعمال این سیاست، مصرفکنندگان صنعتی و خانگی تشویق شدند تا مصرف خود را از ساعات اوج به ساعات کمباری منتقل کنند. این اقدام منجر به کاهش ۲۰ درصدی مصرف برق در ساعات اوج شد هم چنین در کشور ژاپن پس از بحران نیروگاه هستهای فوکوشیما، دولت ژاپن سیستم قیمتگذاری پویا را پیادهسازی کرد که باعث شد میزان مصرف برق در ساعات اوج بهطور قابلتوجهی کاهش یابد.
۲. ترویج و توسعه تجهیزات کممصرف (Energy-Efficient Appliances)
تجهیزات کممصرف به ابزارها و دستگاههایی اطلاق میشوند که در مقایسه با نمونههای سنتی، انرژی کمتری مصرف میکنند و درعینحال کارایی بالاتری دارند. سیاستگذاران با تدوین استانداردهای سختگیرانه و ارائه مشوقهای مالی، تولیدکنندگان و مصرفکنندگان را به استفاده از این تجهیزات تشویق میکنند.در اتحادیه اروپا سیاستگذاری سختگیرانه درزمینه برچسبگذاری انرژی و استانداردهای بهرهوری باعث شد تا لوازم برقی با مصرف انرژی کمتر تولید شوند. این اقدام منجر به کاهش ۳۰ درصدی مصرف انرژی در سطح خانگی شد.هم چنین دولت استرالیا با اجباری کردن استفاده از لامپهای LED و یخچالهای استاندارد به میزان زیادی در کاهش مصرف برق موفق بوده است.
۳. آموزش و فرهنگسازی (Education and Awareness Campaigns)
آموزش و فرهنگسازی درزمینهٔ مصرف بهینه برق به معنای ایجاد آگاهی در جامعه درباره اهمیت و ضرورت صرفهجویی انرژی و تأثیرات آن بر اقتصاد و محیطزیست است.از اهداف این روش تغییر رفتار مصرفکنندگان به سمت الگوهای بهینه مصرف و افزایش مسئولیتپذیری اجتماعی در زمینه مصرف انرژی است .از ابزارهای اجرایی این سیاست میتوان به کمپینهای رسانهای برای تبلیغات گسترده در رسانهها و شبکههای اجتماعی و آموزش در مدارس جهت گنجاندن مباحث مدیریت انرژی در کتب درسی اشاره کرد که کشور دانمارک از جمله کشور های موفق در این زمینه است.دانمارک با راه اندازی کمپینهای ملی با عنوان *”Turn Off the Lights”* باعث شد تا آگاهی عمومی افزایش و مصرف برق خانگی کاهش یابد. هم چنین کره جنوبی با برنامههای آموزشی گسترده در مدارس منجر به تغییر نگرش نسل جدید نسبت به مصرف انرژی شد. از جمله چالش های این سیاست زمانبر بودن فرآیند تغییر رفتار است و همچنین برای اجرای این سیاست نیاز به همکاری مستمر بین نهادهای مختلف وجود دارد.
۴. مشوقهای مالی و یارانهای (Financial Incentives)
مشوقهای مالی به مجموعهای از سیاستهای اقتصادی گفته میشود که با هدف تشویق مصرفکنندگان و صنایع به استفاده بهینه از انرژی و سرمایهگذاری در فناوریهای کارآمد انرژی تدوین میشوند. این سیاستها میتوانند شامل تخفیف، وامهای کمبهره، یارانههای هدفمند و مشوقهای مالیاتی باشند. دولت آلمان با ارائه یارانه برای نصب پنلهای خورشیدی و تجهیزات کممصرف، مصرف انرژی را بهشکل چشمگیری کاهش داده و انرژیهای تجدیدپذیر را به گزینهای مقرونبهصرفه تبدیل کرده است.در کشور چین نیز دولت چین با ارائه وامهای کمبهره برای ارتقاء سیستمهای سرمایشی و گرمایشی در ساختمانها، به بهینهسازی مصرف انرژی در مقیاس وسیع کمک کرده است. از جمله مزایای مشوقهای مالی می توان به افزایش انگیزه اقتصادی برای مصرفکنندگان و صنایع ،تسریع در نوسازی زیرساختهای قدیمی و پرمصرف و کمک به توسعه فناوریهای نوین انرژی اشاره کرد .از چالش های این سیاست می توان به منابع مالی محدود دولتها برای ارائه یارانه و وامهای بلندمدت ،امکان سوءاستفاده از مشوقهای مالی توسط برخی از مصرفکنندگان و نیاز به نظارت و ارزیابی دقیق بر میزان اثربخشی این مشوقها اشاره کرد.
همانطور که اشاره شد افزایش تقاضای برق به دلیل رشد جمعیت، توسعه صنعتی و وابستگی روزافزون به فناوریهای انرژیبر، چالشهای متعددی را برای زیرساختهای تولید و توزیع برق ایجاد کرده است که در این شرایط، سیاستهای مدیریت مصرف برق از سمت تقاضا (Demand-Side Management – DSM) بهعنوان یکی از مؤثرترین راهکارها برای بهینهسازی مصرف و کاهش فشار بر شبکه برق و دستیابی به توسعه ی پایدار در بخش انرژی مطرح شدهاند.سیاستهای مدیریت مصرف برق از سمت تقاضا میتوانند بهعنوان ابزاری مؤثر برای کاهش فشار بر شبکه برق و جلوگیری از بحرانهای انرژی عمل کنند. با بهرهگیری از تجربیات موفق جهانی، تدوین سیاستهای هوشمندانه و تمرکز بر فرهنگسازی، میتوان الگوی مصرف انرژی را به سمت پایداری هدایت کرد البته باید این امر را در نظر گرفت که اجرای این سیاستها نیازمند تعامل میان دولت، بخش خصوصی و مصرفکنندگان و همچنین پایش و ارزیابی مداوم سیاست ها است.