امروز: شنبه 23 نوامبر 2024

متن سربرگ خود را وارد کنید

مسعود نیلی| چرا ایران همچنان در مدار بحران اقتصادی قرار دارد؟

مسعود نیلی، اقتصاددان برجسته، به این سوال که چرا برخی کشورها از بحران اقتصادی نجات می‌یابند ولی ایران همچنان در مدار بحران باقی می‌ماند، با اشاره به ضعف حکمرانی مالی و پولی در کشور پاسخ داد. او تاکید کرد که در ایران، عدم وجود قیود نهادی و شفافیت باعث شده است که سیاستمداران آزادانه و بدون پاسخگویی، بدهی‌های جدید ایجاد کنند و اقتصاد را به سوی ناپایداری ببرند.

مسعود نیلی در پاسخ به این سوال که «چرا برخی کشورها از لبه پرتگاه بحران بازمی‌گردند و در مقابل ما همچنان بر مدار بحران اقتصادی قرار داریم؟» بیان کرد که هر‌کس کنکاشی تاریخی از سیر تحولات در سطح جهانی در حکمرانی اقتصادی با تاکید روی «حکمرانی مالی» و تا اندازه‌ای «حکمرانی پولی» داشته باشد، مسیری رو به بلوغ با تحولات چشمگیر را مشاهده می‌کند. این تحولات نشان می‌دهد اگر سیاستمداران مهار نشوند، به اقتضای طبیعت همه آنچه را در علم اقتصاد روی آن تاکید شده به هم می‌زنند. این اقتصاددان در ادامه گفت که در اغلب کشورها سیاستمداران به وسیله دو عامل «قیود سخت نهادی» و «شفافیت» مهار شدند. دولتمردان هر کاری که انجام می‌دهند در اتاق‌های شیشه‌ای است. برای نمونه، دولت‌ها نمی‌توانند بدون قرارداد، بدهی ایجاد کنند اما در کشور ما دولت‌ها هر روز بدهی ایجاد می‌کنند بدون اینکه قراردادی داشته باشند. نیلی تاکید کرد که مشخصه اصلی توسعه و بلوغ حکمرانی طی دهه‌های گذشته، گذاشتن قیود بسیار جدی و سختگیرانه در حوزه‌های مالی و پولی برای سیاستمداران بوده است.

این استاد دانشگاه تصریح کرد که در ایران سیاستمداران زمانی تن به پذیرش اشتباه می‌دهند که چاره‌ای برایشان نمانده است و دیگر نمی‌توانند شرایط قبل را ادامه دهند. به گفته این استاد دانشگاه، چنین تصمیمی از جنس اصلاحات اقتصادی و تفکر اقتصاد بازار نیست؛ ما هیچ‌وقت اصلاح اقتصادی به معنی اینکه بخواهیم بودجه را متوازن یا نظام بانکی را تراز کنیم، نداشته‌ایم. نیلی در ادامه افزود که بارها به عنوان اقتصاددان مباحثی را مطرح کرده‌ایم با این تاکید که برخی اقدامات اصلاحی لازم است انجام شود و گاهی این حرف‌ها هم‌زمان می‌شود با یک سری تصمیماتی که تصمیم‌گیرنده زیر فشار اجبار اتخاذ کرده است و آن‌وقت می‌گویند که اصلاح اقتصادی به توصیه اقتصاددانان انجام شده است؛ در صورتی که اصلاح اقتصادی تعریف دارد و مشخص است اغلب اقداماتی که به عنوان اصلاح اقتصادی اعلام شده، نتیجه اجبار بوده، نه اصلاح اقتصاد.

نیلی صحبت‌های خود درباره مالیات را با این نکته آغاز کرد که از دو منظر اقتصاد کلان و اقتصاد سیاسی می‌توان به موضوع مالیات پرداخت که هر دو به یک نتیجه ختم می‌شود؛ اینکه دولت باید با مالیات کشور را اداره کند. او با اشاره به یکی از ارائه‌های پیشین خود بیان کرد که به لحاظ اقتصاد سیاسی، پاسخگویی دولت زمانی حداکثر می‌شود که دولت وابسته به مردم باشد نه اینکه مردم وابسته به دولت باشند؛ اگر دولت مالیات بگیرد در واقع حقوق‌بگیر مردم است و اگر هم خوب انجام نداد، مردم می‌توانند تغییرش دهند. این اقتصاددان افزود که اقتصاد کلان مالیات را یک درآمد پایدار می‌داند که نوسان‌هایش بسیار کم است، در‌حالی‌که نوسان درآمدهای نفتی بسیار زیاد است.

این استاد دانشگاه تاکید کرد که دولت نباید کشور را با نوسان اداره کند بلکه باید به امور کشور ثبات ببخشد. پس از منظر اقتصاد کلان، زمانی که منابع درآمدی باثبات باشد مخارج هم باثبات می‌شود. در این شرایط قاعده مالی هم موضوعیت پیدا می‌کند و می‌شود گفت که اقتصاد به سمت پیش‌بینی‌پذیری حرکت می‌کند. نیلی تاکید کرد که باید بررسی کرد که توجه دولت به مالیات از سر اجبار بوده است یا بر اساس سیاستی حساب‌شده سراغ آن رفته است؛ اینکه در شرایط موجود گفته می‌شود دولت می‌خواهد کشور را با مالیات اداره کند و به همین دلیل مالیات را بالا می‌برد و این همان ایده‌ای است که اقتصاددانان مطرح کرده‌اند اصلا درست نیست. این اقتصاددان افزود در‌حالی‌که در کشورهای پیشرفته تنها رابطه اقتصادی و مالی دولت با مردم هم اخذ مالیات است، در کشور ما دولت از هزاران رشته کسب‌وکاری به مردم متصل است که در نتیجه هرکدام از این اتصالات، منابع ثروتی خلق می‌شود و بعد دولت سراغ مالیات از منابع دیگر می‌رود.

نیلی افزود که در حال حاضر دولت از طریق تعیین نرخ ارز و سود بانکی، تخصیص دلبخواهی انرژی – که یک روز برق یک صنعت و یک منطقه صنعتی را قطع می‌کند و روز دیگر یک صنعت و منطقه دیگر را – و اعطای رانت و امتیاز، افراد خاصی را ثروتمند می‌کند. او افزود: بنابراین می‌بینید که دولت در کشور ما دائم در حال توزیع رانت است که در گذشته از پول نفت بوده و حالا هم دولت با ایجاد بدهی این کار را می‌کند. اعداد رانت‌ها هم بسیار بزرگ شده است؛ دولت فقط ۱۴۰هزار میلیارد تومان در یک سال برای نان خرج می‌کند.

تضاد خطرناک
نوید رئیسی در ادامه این موضوع به رابطه مالی میان دولت و جامعه پرداخت و سیاست مالیاتی جدید را از این منظر نقد کرد که از منظر دموکراتیک، من مالیات می‌دهم، پول می‌دهم، اما در سمت هزینه‌ها هیچ کنترلی ندارم و نمی‌توانم به عنوان شهروند از دولت بپرسم چرا این‌گونه هزینه می‌کند؛ این کاملا در نقطه مقابل آن چیزی است که ما از مالیات‌ستانی، پاسخگویی و دموکراسی می‌دانیم و مدنظرمان بوده است. به گفته رئیسی، دولت در غیاب درآمدهای نفتی در نهایت از سر ناچاری به مالیات روی آورده است. به گفته این پژوهشگر، این یک قرارداد اجتماعی به این صورت نیست که شهروند مالیات بپردازد و هزینه‌ها و مخارج را هم بتواند کنترل کند؛ روشن است که چنین رویکردی نمی‌تواند از نظر شهروندان قابل‌پذیرش باشد و می‌تواند پیامدهای سیاسی خطرناکی را به دنبال داشته باشد.

نیلی این اظهارات رئیسی را تایید کرد و گفت دولت در اقتصاد ایران در یک سمت رانت‌های بسیار بزرگ را با یک امضای کوچک یا یک مجوز اختصاص می‌دهد، رانت‌هایی که در سطح جهانی، در هر کشوری با هر سطحی از درآمد و رفاه هم اعداد بسیار بزرگی است؛ اما در سمت دیگر ذره‌بین در دست گرفته و سراغ کسب‌وکارها و افراد رفته و می‌گوید مالیات مساله بسیار مهمی است و کشور باید با مالیات اداره شود و مگر شما به عنوان شهروند دنبال دموکراسی و دولت مدرن نبودید، مگر شما به عنوان اقتصاددان نمی‌گفتید اقتصاد بخش عمومی با مالیات شکل می‌گیرد، من هم آمده‌ام تا دخل و جیبت را بررسی کنم و مالیات بگیرم.

به گفته نیلی، اگر دولت خودش در یک سمت رانت خلق کند و در سمت دیگر وارد جزئیات امور مالی مردم ‌شود، حتما جایی به بن‌بست می‌خورد؛ چنین رویکردی مطمئنا پایدار نیست اما نمی‌دانم چگونه ناپایداری خودش را نشان خواهد داد.

درس‌هایی از یونان
در این نشست، به بهانه معرفی اقتصاد یونان به عنوان اقتصاد منتخب اکونومیست در سال ۲۰۲۳، تجربه این کشور بار دیگر به بحث گذاشته شد. به گفته نیلی، در حالی که اقتصاد یونان بحران ده سال قبل خود را با فشار و همکاری اقتصادهای بزرگ و توسعه‌یافته اروپا برای رعایت انضباط مالی پشت سر گذاشت، در کشور ما اوضاع متفاوت است چون هیچ‌گونه بند ‌و بستی برای رفتار مالی و پولی سیاستمداران وجود ندارد؛ چون معیارهای بیرونی را ضداستقلال کشور می‌دانیم و اگر نهادی بین‌المللی بخواهد برای ما معیار تعیین کند، می‌گوییم قصد دارد در کار ما دخالت کند. در داخل هم هیچ قیدی وجود ندارد و این را می‌توانید در رفتار دولت‌ها در ایجاد بدهی‌های مختلف ببینید. نیلی ضمن تاکید بر چندجانبه بودن چالش‌های اقتصادی ایران و ضرورت اصلاحات ساختاری، بیان کرد که سیاستمداران زمانی تن به پذیرش اشتباه می‌دهند که چاره‌ای برایشان نمانده باشد؛ گویی اصل بر انحراف است و اصلاح استثناست.

نیلی افزود نکته‌ای که می‌توان با آن مباحث مطرح‌شده در مورد رفتار مالی دولت، رانت‌ها، مالیات و حتی مقایسه یونان با کشور خودمان را جمع‌بندی و مرتبط کرد، مساله تعامل با خارج است؛ تعاملات بیرونی ما به دلایل مختلف مدام محدود شده و ما دیگر تقریبا ارتباط بیرونی نداریم، در نتیجه یادگیری جهانی تقریبا نداریم که مساله بسیار بسیار مهمی است. این استاد دانشگاه شریف تاکید کرد که ما یادگیری جهانی نداریم چون عملا ارتباطی نداریم و همه ارتباط‌هایمان تدافعی است نه تعاملی؛ درنتیجه ما از پیشرفت‌هایی که در زمینه حکمرانی در دنیا اتفاق می‌افتد، بی‌بهره مانده‌ایم. به گفته نیلی، می‌توان با یک اطمینان نسبی عنوان کرد که ما از نظر قواعد حکمرانی اقتصادی (حالا حکمرانی سیاسی جای خودش) در دنیای امروز کاملا توسعه‌نیافته محسوب می‌شویم، حتی در مقایسه با کشورهایی که به لحاظ اقتصادی از ما توسعه‌نیافته‌تر هستند، چون اغلب آنها هم به لحاظ قواعد حکمرانی اقتصادی توسعه‌یافته‌ترند. از سوی دیگر تجربه همراهی مردم با دولت‌ها موجب شده تا آنها بتوانند اصلاحاتی را با موفقیت به انجام برسانند که کشور یونان یکی از نمونه‌های موفق آن به شمار می‌رود.

متن سربرگ خود را وارد کنید

در facebook به اشتراک بگذارید
در twitter به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در print به اشتراک بگذارید

لینک کوتاه خبر:

https://en360.ir/?p=12724

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.