بار مالیاتی: فرض دولت روی بنزین مالیات وضع کند اما از بعد امنیتی یا رای دهندگان می ترسد پس دولت مالیات را بر شرکتهای تولید بنزین وضع میکند که این موضوع هوشمندانهتر است. در این حالت از آنجایی که تولید کنندگان نمیخواهند تمام بار مالیاتی را به دوش بگیرند قیمت بنزین را افزایش میدهند که در این حالت بخشی از بار مالیاتی به دوش مصرف کنندگان نیز میافتد اما در ظاهر مصرف کننده بار مالیاتی مستقیمی به دولت نمیپردازند خوب در این حالت بخشی از بار مالیاتی به عهده تولید کننده و بخش دیگر به عهده مصرف کننده است. اما چه عاملی تعیین میکند که چه کسی و چه مقداری بار مالیاتی را به دوش میکشد این عامل به کشش قیمتی عرضه و تقاضا یک کالا بستگی دارد یعنی اینکه کشش قیمتی معیاری است که نشان میدهد وقتی قیمت کالای بالا میرود مصرف کننده تا کجا به خریداران پرداخت کند اما اگر کالای بیاهمیت باشد یا با کشش باشد تحمل بار مالیاتی آن بر عهده تولید کننده است.
بار اضافی مالیات: این موضوع نشان میدهد که مالیات، بیشتر از آن پولی که دولت از مردم میگیرد هزینه در پی دارد. این هزینه شامل همه مواردی است که ما دوست داریم مصرف کنیم اما به خاطر مالیات از خریداری آن صرف نظر میکنیم.
اقتصاد جانب عرضه: اقتصاد جانب عرضه با کاهش مالیات سرمایهگذاران سهم بیشتری از سود سرمایهگذاری را حفظ خواهند کرد و درآمد کارگران نیز افزایش خواهد یافت بنابراین سرمایهگذار برای سرمایهگذاری انگیزه بیشتری پیدا میکند و کارگر هم انگیزه قوی برای کار کردن. در چنین حالتی تولید و عرضه کالا و خدمات افزایش مییابد قیمت کاهشی میشود و رشد اقتصادی افزایش مییابد. که اقتصاددانان طرفدار جانب عرضه معتقدند که موجب افزایش درآمد مالیاتی دولت نیز میشود و به دلیل سطح بالای فعالیتهای اقتصادی همه سرمایههای مازاد در اقتصاد به تولید تبدیل میشوند و در نتیجه تورم از بین خواهد رفت.