در سالگرد پیروزی انقلاب موسسه دین و اقتصاد در نشستی تحت عنوان «فساد و فروپاشی بازخوانی ریشههای سقوط رژیم پهلوی» موضوع فساد گسترده را در دوره پهلوی مورد ارزیابی قرار داد و تبعات چشمپوشی از این فساد گسترده را مورد بازخوانی قرار داد. فرشاد مومنی استاد اقتصاد دانشگاه علامه بر ضرورت عبرتگرفتن از تجارب تاریخی تاکید کرد و خواستار همدلی و همراهی و گفتگو برای نجات ایران از شرایط نامطلوب فساد شد.
فساد معضل تاریخی ایران
استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی در ابتدای سخنان خود به معضل دائمی و تاریخی فساد در ایران اشاره و تصریح کرد: وقتی از دریچه اندیشه توسعه، موضوعی مورد واکاوی قرار می گیرد.نقطه عزیمت این دریچه به مساله قفلشدگی به تاریخ و وابستگی به مسیر طی شده است. این مساله در تمام دوران تاریخ ایران وجود داشته است. یعنی زمانی را نمیتوان سراغ گرفت که حسب همین حداقل ظرفیت ذخیره دانایی که در اختیار ما قرار گرفته است، بتوان گفت که فساد وجود نداشته است. زمانیکه با زندهیاد مرحوم رضاقلی کار بسیار بزرگ و نیمه تمام ایشان تاریخ مبارک غازانی را دنبال می کردیم، این نکته به وفور مشاهده میشد که همواره در تمام طول تاریخ بشر و به ویژه در ایران بحران پنهانکاری و عدم شفافیت و بحران استبداد و عقلزایی و نابرابرسازی وجود داشته که همین ایران را همیشه در اسارت فساد قرار داده است.
نابرابری در توزیع قدرت مانع مبارزه با فساد
فرشاد مومنی گفت: فسادهایی که در ساختار قدرت وجود دارد، مطلقا با هیچ معیار و شاخصی قابل مقایسه با دله دزدیها و قابلمه دزدیها نیست تا زمانیکه ساختار قدرت از تصلب و نابرابری ناموجه از نظر توزیع قدرت برخوردار است، امکان ندارد که بتوان با فساد مقابله کرد. شما به صورتبندی نظری خارقالعاده و بدیع داگلاس نورث در این زمینه توجه کنید که ایشان با جزئیات توضیح میدهد که چطور این فساد ریشههای تولید فناورانه را میسوزاند و چگونه نابرابری ناموجه را گسترش و تعمیق میدهد.
بازی بازارگراها در مورد منشا فساد
وی در ادامه افزود: در سطح نظری گفته میشود که فساد عریانترین شیوه تعرض به حقوق مالکیت عامه است. در تعاریفی که از فساد صورت میگیرد یکی از جذابترین قسمت های ماجرا این است که بازارگراها در تمام دنیا به صورت ایدئولوژی زده و مبتذلی تلاش میکردند که نشان بدهند که فساد منحصرا یک منشا دارد و آن هم مداخله دولت در اقتصاد است. ولی این بازارگراها هرگز توضیح ندادند که در حالیکه بالاترین سطح مداخله دولت در اقتصاد، در کشورهای پیشرفته صنعتی است. پس چرا به نسبت فساد در آن کشورها کمتر است.
مومنی تصریح کرد: این فریبها را به روش علمی زیر ذرهبین قرار دهید تا متوجه شوید با چه شیوههایی آدرسهای غلط داده میشود. در نتیجه اگر در ساختار قدرت، افرادی صادقانه هم بنای مبارزه با فساد داشته باشد، آنچنان آنها را گیج و سردرگم میکنند که سوراخ دعا را گم میکنند.
رئیس موسسه دین و اقتصاد گفت: در چارچوب فاسد و در ساختار قدرت تمام کسانی که بخواهند صادقانه و عالمانه با فساد مبارزه کنند، با دهها شکل مخاطره روبرو میشوند. ولی حتی اگر اینها بخواهند تا این کار را انجام دهند، به خاطرآدرسهای غلط داده شده گیج میشوند.
مداخله کمتر دولت در کشورهای فقیر
فرشاد مومنی گفت: مداخله دولت در اقتصاد به عنوان بزرگترین نیروی محرکه فساد، یک دروغ بزرگ است. روایت داگلاس نورث با همکاری والیس و وینگاست را مشاهده کنید که تصریح دارد دولت بزرگ به گواه شواهد تاریخی غیرقابل انکاریکی از پیامدهای توسعهیافتگی است.
وی در ادامه افزود: در این مطالعه آمده است که اگر دادههای ربع اول قرن بیست و یکم را نگاه کنید و میزان دخالت دولت در اقتصاد با میزان تعهد حکومت به امور حاکمیتی را در نظر بگیرید که در اقتصاد نسبت G به GDP است(هزینه عمومی دولت به تولید ناخالص داخلی) در واقع مشروعترین و توسعهآفرینترین عرصه مداخله دولت در اقتصاد است. در حول و حوش سال ۲۰۱۰ کشورهایی که درآمد سرانه بالای بیست هزار دلار دارند، اندازه مداخلههای حاکمیتی در اقتصاد بالغ بر ۵۳ درصد به طور متوسط است. وقتی به طور متوسط گفته میشود یعنی نمونههایی که از این میزان هم بیشتر مداخله انجام دادند، رویت شده و وجود دارد که بعد از میانگینگیری به نسبت ۵۳ درصد رسیده است.
نویسنده کتاب اقتصاد سیاسی توسعه در ایران امروز تصریح کرد: اینها واقعیتهای محرز شده بوده و قضاوت ارزشی و ایدئولوژیک در آن جایی ندارد. اعداد و ارقام موجود در جهان است . کشورهایی که درآمد سرانه آنها بین پنج تا هزار دلار است یعنی بین یک چهارم تا یک دوم گروه اول، درآمد سرانه دارند، اندازه مداخله دولت از متوسط ۵۳ درصد به متوسط ۳۳ درصد فرو میافتد. یعنی هرجا که فقر و عقب ماندگی بیشتر باشد، اتفاقا مداخلههای اصولی دولت کاهش پیدا میکند. نکته سومی که در صفحه ۲۰۶ کتاب خشونت و نظمهای اجتماعی آمده است این است که کشورهایی با درآمد سرانه بین دو تا پنج هزار دلاراست، اندازه مداخلههای حاکمیتی آنها به طور متوسط ۲۷ درصد است. شما برای اینکه متوجه شوید برنامه تعدیل ساختاری چه بر سر ایران آورده است، بهتر است بدانید که اندازه مداخلههای حاکمیتی در اقتصاد ایران کمتر از نصف میانگین مداخله دولتهایی است که درآمد سرانه بین دو تا پنج هزار دلار دارند.
راهبرد اشتباه تاکید بر کمیت به جای کیفیت
استاد اقتصاد دانشگاه علامه افزود: اقتصاددانان توسعه تلاش کردند این فریب بزرگ را به شکلهای مختلف رمزگشایی کنند. در گزارش توسعه جهانی ۱۹۹۷ آمده است که یکی از فریبهای بزرگ این است که فقط در مورد کمیت حرف میزنند و در مورد کیفیت حرف نمیزنند. در حالیکه در مداخله دولت اصل بر کیفیت است. اندازه یک مساله کاملا فرعی است. در آنجا توضیح داده میشود که مساله کیفیت مداخله دولت در این افراط فرمالیستی روی اندازه، به حاشیه رانده میشود و توجهات را از آن دور میکند.
شفافیت کمتر فساد بیشتر
مومنی تصریح کرد: موضوع مهم دیگری که اقتصاددانان توسعه مطرح میکنند و تلاش دارند تا هوشمندی را نسبت به آن بالا ببرند این است که جاهایی که فساد بالاتر است، جاهایی است که شفافیت کمتر بوده و فقر و نابرابری بیشتر است. برای همین اگر قرار باشد فردی عالمانه و آگاهانه و صادقانه بخواهد تا فساد را برطرف کند، باید سراغ فقر و نابرابری برود. بدون استثنا جاهایی که با دو بیماری یعنی بحران پنهانکاری و عدم شفافیت و بحران نابرابری ناموجه مواجه شده است، عموما جاهایی هستند که بنیه تولید فناورانه در اولویت قاعدهگذاریها و تخصیص منابع حکومت نیست و سرمنشا اصلی آنجا هست.
رئیس موسسه دین و اقتصاد تاکید کرد: کلید بحث این است که وقتی شفافیت وجود نداشته باشد، مشارکت و نظارت مردم در سرنوشت خودشان بیمعنا میشود. در نتیجه محصول آن وابستگی ذلتآور به دنیای خارج ، فقر و نابرابری گسترده وعمیق و ناپایداریهای دائمی سیاسی و اجتماعی میشود.
فرشاد مومنی تصریح کرد: واقعا اگر مملکت بخواهد روی مدار علم و خرد بچرخد، فقط کافی است که از این زاویه گزارشهای وضعیت اجتماعی ایران و گزارش های سنجش ارزشها و نگرشهای ایرانیان را نگاه کنید تا متوجه شوید که چه خبر است. در این دو سه سال اخیر حدود پنج نوع کتاب با الهام از نخستین موج گزارش سنجش ارزشها و نگرشهای ایرانیان که دو جامعه شناس و متخصصان بزرگ ارتباطات ایران زندهیادان علی اسدی و مجید تهرانیان که روی آن قبل از انقلاب کار کردند ، به فارسی منتشر شده است. دکتر هادی خانیکی و دکتر محسن گودرزی و سایر دوستان آن تجربه را بازخوانی کرده و نشان دادند که خیلی عریان مسائلی که مطرح شده، وجود داشته و حکومت وقت میخواست خودش را به نفهمی بزند یا به تعبیری پادشاه میگفت:« بگذار که کارشناسان کار خودشان را انجام دهند ولی شما هرچه آنها گفتند خلافش عمل کنید!»
وی در ادامه افزود: اوضاع را به جایی رساندند که دودش به چشم مردم و کشور هم رفت.ولی آنها با رسوایی و خاک برسری سقوط هم کردند .من فکر میکنم که وقتی از این دریچه به مساله نگاه میشود، تمام نکاتی که آقای رییسجعفری شواهد آن را از زبان حکومتگران کلیدی دوره پهلوی نقل کردند. همگی یک عنصر مشترک دارند که همانا فساد مثل هر ضایعه و بیماری در تسخیر علم قرار دارد و اگر شما باب گفتگوهای عالمانه و آزاد را در تمام سطوح باز بگذارید و یک سطوح حداقلی از شرافت و پایبندی عملی به آنها در ساختار قدرت پدید بیاورد حل و فصل کردن آن اصلا مشکل نیست.
اقدامات نمایشی برای مبارزه با فساد به جای مواجهه نهادی
نویسنده کتاب «نهادگرا پرچمدار اقتصاد ملی » گفت: تک تک نکات مطرح شده از زبان حکومتگران این بود که کل نظام قاعدهگذاری و نظام توزیع منافع غیرشفاف و فاسد است. بعد برای ادا درآوردن به چند نفر بند میکنید. اینکه شما میبینید در سیستم فاسد به جای مواجهه نهادی با مساله فساد آنها ترجیح میدهند که رویههای ظاهرسازانه مثل دستگیری و بردن آبروی افراد و جابجایی کردن آنها از سمت هایشان را در دستور کار قرار بدهند، هیچ یک از اینها تصادفی نیست.همه این اقدامات حساب و کتاب مشخص دارد. بسیاری از اندیشمندان با جزئیات توضیح میدهند که چرا در حکومتهای فاسد و ضدتولیدی و ضد توسعه اینقدر تمایل دارند که کارهای نمایشی انجام دهند.
وی در ادامه افزود: چون بسترسازی نهادی برای ریشهکن کردن فساد را نمیتوان با قیچی کردن روبان انجام دهید و بعد از تلویزیون و عکاسان بخواهید تا آن را نمایش دهند . اینها نمایش دادنی نیستند، بلکه عمل کردنی هستند.
عبرت نگرفتن از دلایل سقوط حاکمان گذشته
استاد اقتصاد دانشگاه علامه گفت: به نظر من بررسی از این زوایه بسیار ضروری است. باید به این سوال پاسخ داد که چرا در ایران با بحران سیستمی یادگیری هویت جمعی روبرو هستیم.هر حکومتی که در ایران روی کار میآید، به خوبی میداند که حکومت قبلی به چه دلیل ساقط شده است، اما پرسش این است که چرا عبرت نمیگیرد؟
وی در ادامه افزود: حکیم طوس که دوران اساطیر را به تصویر کشیده ، گفته است حکومتی که تمایل دارد افراد سفله و متملق و بیکیفیت را بر مسند بنشاند، یقینا دچار فساد و فروپاشی خواهد شد. کما اینکه در شعری گفته
«سر تخت شاهی بپیچد سه کار / نخستین ز بیدادگر شهریار»
منظور از بیدادگری ظلم سیاسی و اجتماعی و اقتصادی است. به عبارتی بیرون راندن صالحان از عرصههای قدرت و منزلت و نشاندن ناصالحان و متملقان و چاپلوسان سفله و بیمقدار است. همین چند شب پیش یک استاد ارجمند و شریف علوم سیاسی ایران مصادیقی را مطرح کرد و گفت افرادی را به مصادر کلیدی منصوب کردند که چه فارسی و چه انگلیسی را از رو نمیتوانند بخوانند. آنهم در زمانی که در ربع اول قرن بیست و یکم قرار داریم که به عصر دانایی مشهور شده است. این موضوع چقدر تلخ و غمانگیز است معلوم است که از این مناسبات فساد شکل میگیرد. این موضوعات نیازمند فرمول بندی پیچیده ای نیست. حکیم طوس گفته که هر جا که نابرابری ناموجه در عرصه قدرت و ثروت و منزلت به وجود بیاد سیستم به فروپاشی دچار خواهد شد.
فقط بلدید مردم را به تقوا دعوت کنید!
وی در ادامه افزود: اگر قرار است تا راه نجاتی برای ایران پیدا کنیم، باید قادر باشیم که از گذشتگان و تجربههای پیشین درس بگیریم. حکومتگران گرامی باید از خودشان بپرسند که چطور اینقدر خوب بلدند که دیگران را به تقوا دعوت کنند چطور اینقدر خوب بلدند که راز و رمز فروپاشی فرعونیان و پادشاهان را از دوره پیشاتاریخ تا دوره محمدرضا شاه را توضیح بدهند چقدر عالی آنها را ریشه یابی میکنند اما چرا این دانستهها در رفتار عملی آنها انعکاس ندارد .دکتر رییس جعفری مثال های متعددی مطرح کردند که بسیار تکاندهنده است. گفته میشود که محمدرضا شاه هم همینطور بود دوست داشت که قانون های مترقی در کشور وضع و برنامه جاه طلبانه تدوین کند چون اینها همه قابلیت نمایش دارد اما وقتی نوبت عمل فرامیرسید ، آن کار دیگر می کرد و دیدید که چه بر سر او آمد.
رئیس موسسه دین و اقتصاد تصریح کرد: من یادم هست که سال گذشته گفتم از سرنوشت خدمتگزاری مثل شاه باید عبرت گفت زیرا محمدرضا پهلوی در کل دستنشاندگان آمریکا نظیری نداشت، اما چه سرنوشتی پیدا کرد ژنرال کائوکی که از برجستهترین رجال ویتنام جنوبی بود بعد از اینکه ویتنام جنوبی فروپاشید آمریکا به او اجازه داد که در نیویورک شوفر تاکسی شود. در حالی که حتی این فرصت هم به محمدرضا پهلوی داده نشد افرادی که تصور میکنند، راه نجات ایران از طریق دستنشاندگی به خارجیهاست این شواهد را بینند. و عبرت بگیرند. چطور میشود که حکومتگران گرامی اینقدر علمی از فروپاشی محمدرضا شاه رمزگشایی میکنند، اما به خودشان که میرسد حساسیتهای بایسته را در عمل نشان نمیدهند و در برخوردهای ظاهری متوقف میشوند.
* تکرار غمانگیز گستردگی فساد
وی در ادامه افزود: از این دریچه که مساله توسعه را بررسی کنید. توسعه به مثابه هنر هویت جمعی بخشیدن به داناییها است و داناییهایی تاریخی از این منظر اهمیت دارد . هدف از ذکر روایت دلایل سراشیبی منتهی به سقوط پهلوی در دوره قبل از انقلاب ظرف ده روز، سرگرم کردن و داستانسرایی برای سرگرمی نیست. هدف این نیست که گفته شود اگر پهلوی بد بود ما خوبیم یا چون ما بد عمل کردیم پس لزوما پهلوی خوب بوده است. قصد این کار را نداریم که بگوییم این ماجرا منحصر به پهلوی بوده است. مساله فساد دامنگیر پیش از پهلوی هم بوده است .
استاد اقتصاد دانشگاه علامه تصریح کرد: اگر کتاب « عصر بی خبری یا پنجاه سال استبداد در ایران: تاریخ امتیازات »ابراهیم تیموری را بخوانید ، متوجه میشوید که آقازادههای زمان قاجار چطور با یکدیگر مسابقه برگزار کرده بودند برای فروختن تمام نوامیس و مقدرات کشور. همین الان به حرف های مقامات کلیدی کشور توجه کنید که همه آنها به وجود فساد گسترده و عمیق اذعان دارند و شما توجه کنید که اندازههایی از فساد رسانهای میشود که مایه ننگ هر حکومتی است.درست است که بنا بر ملاحظات باندی و جناحی مواردی را پنهان میکنند. کمااینکه قبل از انقلاب میگفتند اکر مواردی از فساد در اوقاف را برجسته کنیم خودمان نزد آخوندها زیرسوال میبریم. همین الان هم ماجرا اینطور است شما اگر بخواهید به چنین منطقهای رفتاری گوش کنید بیچاره خواهید شد.
ضرورت برخورد سختگیرانه به جای سهلگیرانه
مومنی تاکید کرد: اگر بخواهید از دریچه دانش توسعه به این موضوع نگاه کنید لازم است کتاب افتصاد ملی و اقتصاد جهانی” فردریک لیست” را بخوانید.این کتاب حول و حوش سال ۱۸۴۰ نوشته شده است. یعنی بیش از ۱۸۰ سال پیش. لیست بر این باور است که هر کشوری که میخواهد تمدنسازی کند، باید حواسش باشد که فرق بگذارد بین مصلحت های حکومت با مصلحت های حکومتگران.باید فرق بگذارد بین مصلحت های تجارت و منافع تاجران. شما الان جای تجارت و تاجران، مصلحتهای روحانیت و مصلحتهای روحانیان بگذارید. یک حکومتی که بخواهد عالمانه بقا داشته باشد. با توجه به اینکه روحانیت نقش کلیدی در این حکومت دارند باید سختگیرانهترین قواعد را نسبت به روحانیان اعمال کند اگر میخواهد تا آبرو برای روحانیت باقی بماند. اینها فرمول هایی است که از قول معصومان تا متخصصان توسعه بر آن تاکید دارند عزیزان برای هر کدام از رشته های علمی اعتبار قائل هستند در همان حیطه کار کنند.
وی در ادامه افزود: آیا سختگیرانه تر و کوبنده تر از هشدارهایی که در مورد فرصت طلبی متولیان دین داده است، عبارتی در قرآن عبارتی وجود دارد ؟ یا اینکه آثار شهید مطهری و بهشتی و آثار امام خمینی را مطالعه کنید آنجایی که امام خمینی (ره) بحث آخوندهای فاسد و درباری را مطرح میکند اگر این شرافت و شعور وجود نداشته باشد، حیثیتی برای روحانیت باقی نمیماند. اگر مثلا هر خلافکاری که در بین روحانیت وجود داشته باشد شما آن را به صورت غیر تبعیض آمیز بررسی نکنید و آن را اعلام نکنید. وقتی این حرف زده میشود به ما میگویند که دادگاه ویژه روحانیت وجود دارد اما دادگاهی که برای غیر روحانیون تشکیل میشود در مورد مبحث فساد چقدر اطلاعات به مردم داده میشود و محکومیتی که در مورد روحانیون تشکیل می شود چقدر اطلاعات داده میشود. خرد توحیدی و خرد توسعه از این منظر مثل هم هستند. اگر میخواهید آبروی برای روحانیون یا تاجران یا حاکمان باقی بماند باید با خلافکاران آنها سختگیرانه و نه سهل انگارانه برخورد کنید.
از تجربه شکست شوروی در افغانستان درس بگیرید!
استاد اقتصاد دانشگاه علامه گفت: من در این چند ماه اخیر به مناسبت شهادت امیر کبیر و روز جهانی مبارزه با فساد، صمیمانه و خاضعانه حکومتگران گرامی را دعوت کردم که تجربه فروپاشی شوروی را مورد بررسی قرار دهند . در شوروی تصور این بود که اگر بخش اعظم منابع را به سمت تقویت امنیتیها و نظامیها سوق داده شود، این امکان فراهم میشود که قدرت سرکوب خود را در برابر هر معارضی چه داخلی و جه خارجی حفظ خواهیم کرد.
رئیس موسسه دین و اقتصاد افزود: این موضوع از این جهت بسیار قابل اعتنا است که اتحاد جماهیرشوروی در شرایطی با خفت و خواری از افغانستان مجبور به خروج شد که جایگاه بالایی داشت.جایگاه شوروی از نظر قدرت نظامی و امنیتی و تسلیحاتی مطلقا با افغانستان قابل مقایسه نبود. کارهای عمیقی به زبان فارسی وجود دارد که به صراحت تاکید دارد که نظامیان شوروی از فساد درونی خود شکست خوردند نه از مجاهدان افغانی.آنها بر این باور بودند که در شرایط درگیری، امکان حسابکشی وجود ندارد . نظامیان شوروی تسلیحات را در بازار میفروختند غذاهایی که از اتحاد شوروی برای نظامیان ارسال میشد توسط فرماندهان به فروش می رسید. حتی تانک می فروختند بعد گزارش میکردند که تانک از بین رفته است. خدا شاهد است که این موارد اصلا پیچیده نیست. وقتی چنین سخنانی مطرح میشود، این تصور شکل میگیرد که افرادی که چنین تحقیقاتی را انجام داده و به نگارش درآوردند، از نبوغ خاصی برخوردارند؟ واقعیت این است که آنها نبوغ نداشتند بلکه هدفشان ذکر واقعیت است تا حکومتگران ما متذکر شوند.
تبعات لاپوشانی فساد
وی تصریح کرد: بحران یادگیری جمعی از تجربههای قبلی و تجربههای همین حکومت با دو مانع بزرگ روبرو است یکم مانعی که در سازههای ذهنی حکومتگران وجود دارد شما نمونه آن را دیدید که برای فساد رخ داده در اوقاف زمان شاه ،پنهانکاری و توجیه کردند. الان هم با همین توجیهات هزاران فساد لاپوشانی میشود. این همه کمپین درست شد و برجسته ترین متفکران کشور درخواست کردند که یک مقام مسئول تخصیص چند میلیارد دلاری به چای دبش را توضیح دهد. اصلا بحثی از زنده باد و مردهباد مطرح نشد. بلکه بارها تاکید شد که راه نجات کشور از مسیر شفافیت میگذرد. مگر مردم به عنوان صاحبان حق در مورد دلارهای نفتی، نامحرم هستند و تنها شما محرم هستید. این یک تعرضی بوده که به حقوق عمومی شده است چرا لاپوشانی میکنید. چرا سکوت کردید چرا مقامات رسمی به جای اینکه شرمنده شوند و از ملت عذرخواهی کنند برای اینکه بیکفایتیها و نادانیها آنها موجب شده که چنین فساد عظیم و فاجعهآمیزی شکل بگیرد ، چنین فسادی را ناچیز جلوه دادند.
جای خالی اصلاح رویهها
مومنی در ادامه افزود: یک چیز جدیای را یاد گرفتند تا افتضاحی رو میشود، اعلام میکنند که به ما ربطی ندارد از دولت قبلی شروع شده است. مگر دولت قبلی مال یک نظام دیگر است! دولت قبل هم از کانالهایی که جمهوری اسلامی تعبیه کرده است، عبور کردند و به مسئولیت رسید. این چه خاکی است که بر سر شما ریخته شده است که به جای اصلاح رویهها یا به گردن هم میاندازید یا بد و بیراه به هم میگویید یا افشاگری انجام میدهید اینکه شیوه حکومتداری نیست.
وی تاکید کرد: واقعا شما درک نمیکنید که فرقی ندارد که فساد در کدام دولت رخ داده است. این دولت ها همه ذیل جمهوری اسلامی و از کانال طی شده رسمی به مسئولیت رسیدند اکر شما متوجه بودید که چه چیزی دارید میگویید، این شیوه را متوقف میکردید . وقتی این شیوه را متوقف نمیکنید، گفتار و کردار شما به مشروعیتسوزی تبدیل میشود. در این زمینه هیچ فرقی بین این دولت با آن دولت وجود ندارد . در عین حال که همه دولت ها محترم هستند اما وقتی فساد و ناکارآمدی رخ میدهد این حق ملت است که نسبت به آن آگاهی داشته باشد.
خدا را شکر به قیامت اعتقاد دارید
نویسنده کتاب اقتصاد ایران در دوران تعدیل ساختاری گفت : دوستان فکر میکنند که اگر مردم چند روز ساکت شوند و مرتب بحران های جدید ایجاد شود ، از ذهن مردم خارج میشود. آخر شما که قائل به قیامت هم هستید حتی اگر از ذهن مردم هم خارج شود این حق مردم بر شما باقی میماند ،چون به حقوقشان تعرضی شده است.خدا رحم کرده که شما قائل به قیامت هستید اگر قائل به قیامت نبودید میخواستید چه کار کنید؟
وی در ادامه افزود: از دریچه اندیشه توسعه باید این موضوع را رمزگشایی کرد که چرا یادگیری جمعی اتفاق نمیافتد. مساله یک زمینه و دو زمینه و صد زمینه نیست. من در دوره احمدینژاد خطاهای سیاست اقتصادی را مورد بررسی قرار دادم که آخرین شوک افزایش قیمت نفت بود را با دوره ۵۳ تا ۵۷ که اولین دوره شوک بزرگ نفت بود را مقایسه کردم. دیدم که ۸۵ درصد خطاهایی که در دوره محمدرضا شاه اتفاق افتاده است عینا در دوره احمدینژاد و در مواردی بدتر تکرار شده است . مساله ظاهرسازی را دستکم نگیرید. ظاهرسازی خصلت سیستمی دارد. امکان شفافیت و دسترسی عالمان به دادهها وجود نداشته باشد.
دعوای حیدری نعمتی سر فساد
استاد اقتصاد دانشگاه علامه گفت: در گزارش های رسمی بانک مرکزی و مرکز آمار آمده است که ۸۵ درصد درآمدهای حاصل از جهش قیمت نفت در دوره پهلوی، صرف واردات کالای سرمایهای و واسطهای شده است. محمدرضا شاه میگوید واردات کالای سرمایهای و واسطهای بهانه و محمل برای این قضیه بود. خود محمدرضا تصریح دارد که ما پول ها را آتش زدیم و اگر ما بگوییم که فساد بیداد می کرد ، افرادی که کاسه داغ تر از آش هستند، میگویند که ایتها بدترند چه کسی گفته که اینها بهترند. باید با مستندات نشان داده شود که اینها بدترند. تلاش ما ریشه یابی و حل مشکلات است. بحث بدتر بودن و بهتر بودن نیست . متاسفانه این ظاهرسازی ها و دروغ گفتنها هیچ گاه گریبان ایران را رها نکرده است. از دریچه اندیشه توسعه به گواه مطالعات ده تن از نوبلیستهای برجسته، ریشه این کارها به بحران شفافیت بحران مشارکت و بحران نابرابری ناموجه و فقر گسترده بازمیگردد.
وی در ادامه افزود: اگر شرافتی وجود دارد و شما واقعا با فساد مخالف هستید، باید همفکری کرد تا نارساییها در این چهار حیطه برطرف شود، اما متاسفانه تا بحث فساد مطرح میشود، یک دعوای حیدری و نعمتی درمیگیرد. اصل ماجرای فساد را کنار گذاشته یک عده میگویند این فساد سیستمی است و یک عده میگویند که فساد سیستمی نیست . اصل آن و فقرزایی و خانمان براندازی اش را که قبول دارید.این داستان در ماجرای بهار عربی هم تکرار شد. اصل این موضوع که اینها چه کار کردند که کارد را به استخوان مردم رساندند، رها شد و بعد یک عده اسم آن را بیداری اسلامی گذاشتند. یک عده دیگر گفتند که این بهار عربی و قومیتی است. افرادی که از مناسبات غیر شفاف و غیر مشارکت جویانه سود میبرند تمام هم و غم خودشان را به کار میگیرند و از مافیای رسانهای استفاده کرده و آدرس غلط داده و همه را گیج میکنند.
بیفایده بودن برخورد پسینی با فساد
استاد اقتصاد دانشکاه علامه گفت : اگر میخواهید حکومت باقی بماند باید فکری کنید ملک با کفر باقی میماند اما با ظلم باقی نمیماند و هیچ ظلمی به اندازه فساد خانمانبرانداز نیست. چطور میشود که شما اینقدر به فساد غیرحساس هستید. در جلسات هفتگی موسسه ما در این بیست و چند سال، هر سال بیش از ده بار یعنی بیش از دویست بار اعلام شده که برخورد پسینی و انفعالی با فساد مطلقا چارهساز نیست، بلکه راه نجات مبارزه با فساد این است که ریشهها را شناسایی شوند و باید یک برنامه مبتنی بر پیشگیری از فساد طراحی شود. خیلی جالب است که وقتی بحث برنامه پیشگیری از فساد مطرح میشود. تمام متون و تجربه های موفق اعلام میکنند که ستون فقرات پیشگیری از فساد، شفافیت و میدان باز کردن برای مشارکت و نظارت فراگیر اجتماعی است. حالا در چنین شرایطی هر چقدر روزمره آمارها دستکاری و پنهان شود، فایده ندارد.
از دست دادن ۲۰ تا ۳۰ میلیارد دلار درآمد سالانه نفت به دنبال پنهانکاری
وی در ادامه افزود: هرچیزی که در ایران ضریب اهمیتش بیشتر است، در دادههایی که حق عمومی است شدت پنهانکاری افزایش مییابد. مگر الان همه نمیگویند که هر چقدر فریاد دارید بر سر نفت بکشید، آیا ما باید از زبان صندوق بین المللی پول بشنویم که نزدیک یک سوم درآمدهای نفتی ایران صرف پدیدهای به نام دور زدن تحریمها میشود.که بعدا مرکز پژوهش های مجلس به یکی از این گزارشها استناد کرده و با جرح و تعدیل یک رقمی را اعلام کرده است آیا شما می دانید که این چه معنی دارد ؟ یعنی از طریق پنهانکاری درباره مساله نفت، این جامعه سالانه بین ۲۰ تا ۳۰ میلیارد دلار از دست میدهد.خوب افرادی که از این رقم نفع میبرند. معلوم است که میتوانند مافیای رسانهای راه بیاندازند و این بساط را بر پا کنند تا هر وقت اراده کنند کم اهمیتترین مسائل به عنوان با اهمیت ترین جلوه داده و مهمترین مسائل را به حاشیه رانده و حذف میکنند.
چرا وضعیت فوقالعاده اعلام نمیکنید
استاد دانشگاه علامه تصریح کرد: بیش از صد بار ما اعلام شد که در دهه ۱۳۹۰ یکی از بی سابقهترین سقوط ها در بنیه تولید ملی رخ داد. با شاخص پیچیدگی و شاخص رابطه مبادله اثبات شد، اما چرا وضعیت فوق العاده اعلام نمیکنید؟ پس معلوم است که یک سری از افراد از اینکه تولید در کشور ضربه بخورد و بعد وابستگی ذلت بار به خارج پیدا کند، نفع می برند. یک کانون آسیبشناسی این است که چرا در حکومت ما یک یادگیری با هویت جمعی اتفاق نمیافتد. از آن تکان دهندهتر و تاسفبارتر این است که حتی در بین نخبگان اندیشهای هم این بساط برپا است.
وی در ادامه افزود: الان یک چیزی مد شده است که یک سری از افراد مسئول تعزیرات خداوند شدند و حسابکشی این دنیایی میکنند و میگویند که هرکس که در انقلاب اسلامی مشارکت داشته باید توبه و عذرخواهی کند. جای تاسف است این افراد مثلا دانشمند، باید رمزگشایی کنند که کجای کار چگونه و چرا مشکل ایجاد شده است. اینها طوری حرف میزنند که انسان حیرت میکند. افرادی که منافع دارند و تعصب عقیدتی مثل سلطنتطلبان دارند را میتوان درک کرد. این افراد تعصب جاهلی دارند و دوست دارند که تنها فحش بدهند اما اهل علم باید درست حرف بزند.
من توبه کنم مشکل تو و جامعه حل میشود!
مومنی تصریح کرد: برای درک موضوع انقلاب، باید کتاب سیر نابخردی باربارا تاکمن را بخوانید که کتاب بسیار مهمی است این خانم که استاد برجسته تاریخ در قرن بیستم بوده است. بعد از بررسی پنج تجربه تاریخی از دوره پیشامدرن تا جنگ ویتنام را ذکر میکند و تاکید دارد که همه می فهمیدند اما حکومتگران نمی فهمیدند. تاکمن از اسب تروا تا جنگ ویتنام را بررسی کرده است حتی سقوط واتیکان هم بررسی کرده است. در جمع بندی گفته که اصحاب علوم اجتماعی می دانند که علوم سیاسی در مقایسه با سایر علوم اجتماعی جز نابالغترین محسوب میشود. این چه حکمتی است که مردم بخش اعظمی از مقدراتشان را به دست افرادی می دهند که بنیه معرفتی پشتیان آن در حد روانشناسی و اقتصاد نیست. خود عالمان علوم انسانی میگویند در درون علوم سیاسی یکی از نابالغ ترین عرصههای معرفت بشری مساله انقلابهای اجتماعی است.
وی در ادامه افزود: ما با بک مساله پیچیده روبرو هستیم اینکه من گردنم را کج کنم و توبه کنم مشکل تو وجامعه حل میشود. این را چماق جدید کردید تا باب گفتگوهای جدید و اعتلابخش را ببندید. ما باید آسیبشناسی کنیم تا بفهمیم که کجای کار اشتباه بوده است. در این صورت ایران نجات پیدا میکند نه اینکه بگوییم که هرکس که در انقلاب اسلامی مشارکت داشته باید توبه و عذرخواهی کند. اصلا باید از کی عذرخواهی کند؟ شما تجربه گوادلوپ را ندیدید همه قدرتهای بزرگ جهان از همه توانایی هاشون استفاده کردند و تلاش کردند تا محمدرضا را نگهدارند اما نتوانستند در نهایت گفتند که فایده ندارد باید دنبال سناریوی دیگری رفت. شما برای من اقتداری بیش از قدرت های جهان قائل هستی اگر من این هستم تو کی هستی که من را زیر سوال ببری!
رویه نگران کننده برچسبزنی به جای بحث علمی
رئیس موسسه دین و اقتصاد تصریح کرد: من با افرادی که با فحاشی قصد دارند تا کارشان را پیش ببرند کاری ندارم ، اما نباید به نام علم این حرف ها را بزنید آیا کسی برای ما گزینهها را بستهبندی کرد و آن را به ما هدیه داد. اسکاچ پول گفت که انقلاب ایران در تاریخ بشر جز استثنایی ترین مواردی است از نظر فراگیری در کل مردم. به مردمی که نظم قدیم را نمی خواستند و نظم جدیدی را مطالبه کردند. نمیشود گفت همه آنها جوگیر شده بودند . باب بحث را بستند.یک بار از ما ایراد میگیرند یک بار از دکتر شریعتی. هیچ فردی به اندازه دکتر شریعتی زندانی انفرادی نبوده اما به ایشان فحش می دهند و حتی مهندس بازرگان هم متهم به چپگرایی می کنند. آقای بهشتی و مطهری هم متهم به چپگرایی میشود. میگویند چون اصول اقتصادی قانون اساسی را آقای بهشتی نوشته پس چپگرا بوده است، آیا به چشمتان نمی بینید که باید رایگیری انجام میداد. اگر بحث اینقدر قانع کننده بوده چطور به اصل ۴۴ رای دادند؟
وی در ادامه افزود: آیا بهتر نیست در مورد منطق اصل ۴۴ صحبت شود نه اینکه برچسب زده شود. این حرف ها کمدی تراژیک است . آدم نمی داند که بخندد یا گریه کند. افرادی به اسم اهل اندیشه حرف هایی را میزنند. وقتی قانون حفاظت را شورای انقلاب تصویب کرد، چریک های فدایی خلق، پیکار و مجاهدین خلق در تهران تظاهرات راه انداختند و گفتند که بهشتی چون طرفدار سرمایهداری آست پس این قانون را گذاشته تا بورژوازی کمپرادور را حفظ کند. الان به حکم همان قانون میگویند که آقای بهشتی یکی از افراطیترین چپگراها بوده است! آدم وقتی مستندات را مطرح می کند افراد دو ماه سکوت کرده و دوباره حرف میزنند. من چطور خودم را متقاعد کنم که تو پول نگرفتی که این حرفها را بزنی؟!
نویسنده اقتصاد ایران در دوران تعدیل ساختاری گفت: با بیشرمی محمد مصدق را چپگرا میدانند. میتوانند هر برچسبی بزنند اما به حکم برچسب زدن که فردی محکوم نمیشود.با معیارها و ضوابط باید نظرات علمی را مورد ارزیابی قرار داد ما اجازه نداریم برای فریدمن پرونده سازی کنیم که رفیق پینوشه بوده اما به عنوان یک اقتصاددانان باید به او احترام گذاشت، چون با ضابطه حرف می زند. مساله اندیشهای را باید با ضوابط اندیشهای حل کرد. نباید همه چیز را با هم قاطی کرد. کارنامه زندگی فردی که پرچم دستش گرفته و هر فکری که با اندیشه نابخردانه اش تطابق ندارد را متهم به چپگرایی میکند، را بررسی کنید ، متوجه میشوید که توده ای افراطی بوده است. چنین فردی مرتب در حال برچسب زدن است این چه بساطی است که راه انداختید.
وی تصریح کرد: در حیطه اندیشهای هم با این وضعیت روبرو هستیم اگر به جمهوری اسلامی نقد دارید مثل آدمیزاد و به قاعده علم باید آن را مطرح کنید . نباید بگویید که چون اینها بد عمل کردند پس شاه خوب بوده است. باید این را درک کنید که با این نحوه قضاوت بر استبداد صحه می گذارید .
مومنی در پایان گفت: گازیوروسکی میگوید که سقوط رژیم پهلوی ریشه در عمق یابی دست نشاندگی داشته است. دفاع از آن دوران در واقع تطهیر دستنشاندگی و فساد گسترده و ظلم و نابرابری است در حالی که خود محمدرضا شاه قبول داشته است نباید آن را تطهیر کرد. باید اجازه داد تا باب علم و گفتگو باز شود و دست به دست هم داد تا کشور از این شرایط خارج شود.