چندین سال است که مفهوم “مردمیسازی اقتصاد” در حوزههای علمی مورد بحث و تبادل نظر قرار گرفته و به عنوان یک راهکار برای توسعه اقتصادی در کشورها مورد توجه قرار میگیرد. در دولت دوازدهم، این مفهوم به نظر میرسد که اجرایی به آن پرداخته نشده و بیشتر در نهادهای غیردولتی وابسته به حکومت، به ویژه در فعالیتهای محرومیتزدایی نقش داشته است. با ورود جریان اصولگرایی و تشکیل نیروهای اصولگرا در دولت سیزدهم، به نظر میرسد که اهتمام به مفهوم “مردمیسازی اقتصاد” افزایش یافته و در دستور کار نهادهای اجرایی قرار گرفته است.
تمایز اصلی مردمیسازی اقتصاد با نظریات رایج:
۱. نگاه مسئلهمحور و اقدامپژوهانه:
– مردمیسازی اقتصاد به دنبال حل مسائل در سه سطح رفع نیاز، توانمندسازی، و نفعرسانشدن آحاد مردم است. این نگاه به تداوم و اقدامات مستمر در جهت محرومیتزدایی تأکید دارد.
۲. تغییر کانون اصلی اقتصاد:
– در اقتصاد مرسوم ایران، گزارهها بسیار کلی و عمومی بوده و بر اساس اصول و نظریات منسجم علمی معین نمیشوند. اما در مردمیسازی اقتصاد، تمرکز بر محرومیتزدایی و ارتقاء زندگی مردم در سطوح مختلف است.
۳. روح متفاوت مبتنی بر تعاون و آموزههای اسلام:
– مفهوم مردمیسازی اقتصاد از آموزههای اقتصادی اسلام، قانون اساسی، و روح تعاون الهی الگو میگیرد. روح تعاون، نقش مردم را در تصمیمگیری و راهبری اقتصاد تقویت میکند و به دسترسی گستردهتر مردم به نظام تصمیمگیری اقتصادی اجازه میدهد.
شاخصهای اصلی برای ارزیابی مردمیبودن اقتصاد:
۴. شاخصهای اقتصادی:
– سهم بخش تعاون در اقتصاد، سهم بخش خصوصی، سهم شرکتهای تعاونی، تعداد نهادهای مردمپایه، سهم تأمین مالی خرد، سهم فناوریهای کاربر نسبت به فناوری سرمایهبر، نرخ مشارکت نیروی کار، نرخ بیکاری، سهم عوامل انسانی در ارزش افزوده.
۵. اهمیت مردم در مردمیسازی:
– مردم در این مفهوم شامل تمام گروهها و اقشار اجتماعی میشوند. در واقع، همه مردم در تصمیمگیری و مشارکت اقتصادی جایگاه دارند.
۶. سیاق تعاون:
– کانونهای اصلی مردمیبودن اقتصاد به خانواده، مساجد، محلهها، مؤسسات تولید علم، تعاونیها، و مؤسسات غیرانتفاعی اشاره دارد. این تمرکز بر کانونهایی است که نقش تعاون را در جوامع تقویت میکنند.
از جهت اندازهگیری پیشرفت مردمیسازی اقتصاد:
۷. شاخصهای اندازهگیری:
– از شاخصهایی چون سهم بخش تعاون در اقتصاد، سهم بخش خصوصی، سهم شرکت
های تعاونی، تعداد نهادهای مردمپایه، سهم تأمین مالی خرد، سهم فناوریهای کاربر، نرخ مشارکت نیروی کار، نرخ بیکاری، سهم عوامل انسانی در ارزش افزوده و… میتوان برای اندازهگیری پیشرفت مردمیسازی اقتصاد استفاده کرد.
مسائل مورد بررسی:
آیا “مردمیسازی اقتصاد” بدون مردمیسازی در حوزههای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی ممکن است؟
– مردمیسازی اقتصاد به نقد و تقویت ابعاد مختلف جوامع اشاره دارد. بدون هماهنگی با مردمیسازی در سایر زمینهها، تحقق این هدف به سختی امکانپذیر است.
این موارد که در مفهوم “مردمیسازی اقتصاد” بیان شده، که تقریباً مورد پذیرش سایر جریانهای فکری هم هست و نکات درستی بهنظر میرسد، پس نقطهاختلاف در کجاست؟
– تعیین نقاط مشترک و تضادات با دیگر جریانهای فکری، میتواند به برقراری توافق و همکاریهای مؤثر در جهت مردمیسازی اقتصاد کمک کند.
آیا معنای “مردم” در مردمیسازی اقتصاد همه مواردی است که در گزاره دوم ذکر شد؟
– معنای “مردم” در این مفهوم بسیار گسترده است و تمام اقشار جامعه و اقوام مختلف در آن جایگاه دارند.
آیا “مردمیسازی اقتصاد” با غنای علمی لازم برای تبدیلشدن به راهبرد توسعه اقتصادی کشور رسیده است؟ و آیا “مردمیسازی اقتصاد” با معنای ذکرشده و در صورت وجود غنای علمی لازم، در شرایط فعلی کشور میتواند راهبرد مناسبی برای توسعه اقتصادی باشد؟
– ارتقاء غنای علمی و تحقیقاتی در زمینه مردمیسازی اقتصاد، افزایش اثربخشی این راهبرد را در توسعه اقتصادی کشور تضمین میکند. همچنین، سازگاری با شرایط واقعی کشور و مشارکت فعال مردم در اجرای این راهبرد بسیار حیاتی است.