چندین سال است که مفهوم “مردمیسازی اقتصاد” در حوزههای علمی مورد بحث و تبادل نظر قرار گرفته و به عنوان یک راهکار برای توسعه اقتصادی در کشورها مورد توجه قرار میگیرد. به نظر میرسد اجرایی کردن این مفهومبه آن پرداخته نشده و بیشتر در نهادهای غیردولتی وابسته به حکومت، به ویژه در فعالیتهای محرومیتزدایی نقش داشته است. با ورود جریان اصولگرایی و تشکیل نیروهای اصولگرا در دولت سیزدهم، به نظر میرسد که اهتمام به مفهوم “مردمیسازی اقتصاد” افزایش یافته و در دستور کار نهادهای اجرایی قرار گرفته است.
تعریف دقیقی از “مردمیسازی اقتصاد” وجود ندارد و این موضوع موجب ایجاد گنجینهای از تعاریف گوناگون شده است. به نظر میرسد که این مفهوم با خصوصیسازی اقتصاد تفاوتهای اساسی داشته و تأکید بر نقش مردم در اداره و مدیریت اقتصاد و تأثیر گذاری آن دارد.
مفهوم مردممحوری اقتصاد یکی از ارکان اصلی اقتصاد مقاومتی است و از منظر این دیدگاه، اقتصاد باید بر اساس اراده مردم اداره شود و مردم نقش اساسی در تحرک و رشد اقتصاد داشته باشند. این نگاه به معنای تأکید بر خودکفایی مردم و ایجاد فرصتهای اقتصادی برای همگان است. مفهوم مردممحوری اقتصاد از سایر نظریهها تفاوت دارد و در زیربنای خود با اصولی چون “ایجاد ارزش افزوده توسط مردم”، “نقش نظارتی دولت”، و “عدم محرومیت افراد از فرصتهای اقتصادی” هماهنگ شده است. این مفهوم تأکید دارد که دولت باید تنها نقشآفرینی، زمینهسازی و کمک کننده باشد. با توجه به اهمیت و جدیتر شدن رویکرد مردمیسازی اقتصاد در دولت سیزدهم، لازم است این موضوع با دقت بیشتری مورد بررسی قرار گیرد. این تحلیل نیازمند بررسی مبانی فلسفی و تمایزات واقعی با دیگر نظریهها است.