معین قرابی تهرانی_پژوهشگر اقتصادی | یارانه به معنای کمک مالی یا تخفیف قیمت کالا یا خدمات عمومی است که دولت به منظور حمایت از اقشار کم برخوردار، تثبیت قیمتها، کاهش هزینه زندگی و بعضاً اهداف سیاسی اجرا میکند. در ایران، یارانهها انواع گوناگونی دارند: یارانه انرژی (سوخت، برق و گاز)، یارانه کالاهای اساسی، یارانه نقدی، حمایتهای معیشتی و غیرنقدی، و اخیراً طرحهایی مثل کالابرگ الکترونیکی.
اثر یارانهها بر توزیع درآمد (یا به تعبیر دیگر بر نابرابری) این است که در صورت هدفمند بودن، میتوانند فاصله درآمدی را کاهش دهند؛ ولی اگر کلی باشند یا به همه داده شوند بدون توجه به دهک درآمدی، ممکن است بخش اعظم آن نصیب دهکهای بالا شود و اثر کمی بر بهبود وضعیت اقشار کمدرآمد داشته باشد.
وضعیت ایران: آمارها و تجربهها
وضعیت نابرابری درآمدی و ضریب جینی
• در سال ۱۴۰۰ ضریب جینی ایران ۰.3938 بوده است.
• در سال ۱۴۰۱ این عدد به ۰.3918 رسید؛ یعنی کاهش حدود ۰.2 واحد درصد داشته است. یکی از دلایل کاهش، توزیع یارانههای نقدی بعد از حذف ارز ترجیحی است.
• بررسیها نشان میدهند که سهم هزینه کل برای دهکهای فقیر کمی افزایش داشته است و سهم دهکهای بالا کاهش یافته است؛ این تغییرات نسبتاً کوچک اما قابل توجهاند.
تجربه هدفمندسازی یارانهها
• طرح هدفمندسازی یارانهها که از پایان سال ۱۳۸۹ آغاز شد، یکی از مهمترین سیاستهای ایران برای بهبود توزیع درآمد بوده است. هدف آن حذف یا کاهش یارانههای کلی و تخصیص نقدی آنها به خانوارها بوده است.
• مطالعهای در سال ۲۰۱6 نشان داد که طرح هدفمندسازی یارانهها توانسته است ضریب جینی را به میزان قابل توجهی کاهش دهد و فقر را نیز کم کند. مثلاً فقر قابل مصرف (“consumable income”) در سالهایی بدون یارانهی هدفمند حدود ۲۲٪ بود، اما با یارانهها به حدود ۱۰٪ رسید.
• در مناطق روستایی اثر یارانهها بر فقر قویتر بوده است. برای مثال در نبود یارانهها، فقر در روستاها حدود ۴۴٪ بود ولی پس از انتقال یارانه، این عدد به چیزی در حدود ۲۳٪ کاهش یافته است.
محدودیتها و مشکلات
• برخی مطالعات نشان میدهند که علیرغم هدفمندی یارانهها، توزیع قدرت خرید بعد از برخی اصلاحات، بهبود چندانی نیافته است؛ بدلیل افزایش قیمتها و تورم، اثر واقعی نقدی یارانه کاهش یافته است.
• یارانههای کلی (universal subsidies) بهطور برابر به همه داده شدهاند، حتی کسانی که نیازی ندارند؛ در چنین حالتهایی بخش بزرگی از منابع به دهکهای بالاتر میرسد. این موضوع کارایی یارانه در کاهش فقر را پایین میآورد.
• تأثیر حذف ارز ترجیحی مشکلاتی ایجاد کرده است؛ گرچه یارانه نقدی به افراد داده شد، اما نرخ تورم و افزایش عمومی قیمتها (کالا، سوخت، انرژی) موجب شده است که بسیاری از خانوارهای کمدرآمد هنوز نتوانند معیشت را بهبود دهند.
تحلیل اثرات کلی یارانهها بر توزیع درآمد
1. یارانهها اگر هدفمند باشند تأثیر معناداری بر کاهش نابرابری و فقر دارد. پرداخت مستقیم نقدی به دهکهای پایین عملکرد بهتری دارد تا پرداخت عمومی به همه.
2. رقابت با تورم و افزایش قیمتها: یکی از چالشها این است که با افزایش قیمتها و حذف یارانههای بعضی کالاها، هزینه زندگی بالا میرود و یارانههای نقدی ممکن است نتوانند بهصورت واقعی جایگزین یارانههای قبلی شوند.
3. تناسب یارانهها با دهکهای درآمدی: تخصیص متفاوت یارانهها به دهکهای مختلف (دهک پایینتر بیشتر، دهک بالاتر کمتر) باعث تأثیر بیشتر بر یارانهها بر کاهش ضریب جینی میشود.
4. توزیع منطقهای: اثر یارانهها در روستاها بیشتر بوده است، چون فقر و شکاف درآمدی در این مناطق بیشتر است.
نقاط قوت یارانهها در ایران
• توانستهاند به طور موقت فشار معیشتی را در خانوارهای کمدرآمد کاهش دهند، مخصوصاً پس از اصلاحات قیمتی مثل حذف ارز ترجیحی.
• یارانهها با تمرکز بر دهکهای پایین (مثلاً دهکهای ۱ تا ۳) میتواند اثربخشی بیشتری داشته باشد.
• یارانهها در ایران نقش مهمی در کاهش فقر مطلق و ارتقاء رفاه نسبی ایفا کردهاند.
سازوکارهایی که مانع کامل شدن اثر مثبت شدهاند
• تورم و کاهش ارزش پول: وقتی قیمتها افزایش پیدا میکنند، یارانه نقدی ممکن است بخش کمی از افزایش هزینهها را پوشش دهد.
• عدم تمرکز دقیق بر فقرا: پرداختهای کلی که شامل همه میشوند، کارایی پایینتری دارند.
• نشت منابع به دهکها و گروههایی که نیاز کمتری دارند.
• مشکلات ساختاری اقتصاد مثل ناکافی بودن شبکه تأمین کالا، فساد، قاچاق سوخت و سایر معضلاتی که باعث شده از منابع یارانهای سوءاستفاده شود.
راهکارهای پیشنهادی برای بهبود اثرات مثبت یارانهها بر توزیع درآمد
در این قسمت، راهکارهایی پیشنهاد میدهم که اگر اجرا شوند، میتوانند یارانهها را کاراتر، عادلانهتر و پایدارتر کنند.
1. تقویت هدفمندی یارانهها
– دهکبندی دقیقتر خانوارها با تمرکز بر درآمد واقعی و هزینه زندگی، نه صرفاً شاخصهای رسمی.
– کاهش یارانهها برای دهکهای بالا و افزایش تخصیص به دهکهای پایین.
– استفاده از سیستم مکانیسم شناسایی محرومیت منطقهای و اختصاص یارانه بیشتر به مناطق روستایی یا مناطق دارای فقر بیشتر.
2. تعدیل نرخ یارانه نقدی بر حسب تورم و هزینه زندگی
– تنظیم خودکار یارانه نقدی بر اساس شاخص تورم یا سبد معیشتی خانوار، تا قدر پوششدهی یارانه حفظ شود.
– پرداخت منظم و قابل پیشبینی یارانهها، تا خانوارها بتوانند برنامهریزی کنند.
3. توسعه و بهبود یارانههای کالایی و غیرنقدی
– کالابرگ الکترونیکی یا یارانه کالاهای اساسی مستقیماً به مصرفکننده، مخصوصاً برای اقشار نیازمند، میتواند کارایی بیشتری داشته باشد.
– تضمین عرضه مناسب کالاهای یارانهای با کیفیت مطلوب و قیمت ثابت به این گروهها.
4. شفافیت و نظارت بر تخصیص و استفاده از یارانهها
– انتشار عمومی دادهها درباره تخصیص یارانهها به دهکها و مناطق؛ بررسی اینکه چه میزان از یارانه به دست افراد نیازمند رسیده است.
– مبارزه با نشت یارانه — مانند قاچاق سوخت یا سوءاستفاده — که منابع را هدر میدهد.
5. ترکیب یارانهها با سیاستهای مکمل کاهش فقر
– سیاستهای اشتغالزایی در مناطق محروم، خصوصاً برای زنان؛ توانمندسازی اقتصادی موجب میشود خانوار کمتر وابسته به یارانه باشد.
– بهبود زیرساختهای بهداشتی، آموزشی و حملونقل در مناطق محروم تا هزینه زندگی کاهش یابد.
6. ارزیابی مداوم اثرات یارانهها و تنظیم سیاستها بر مبنای دادههای جدید
– برگزاری پیمایش هزینه و درآمد خانوار بهصورت سالانه و تحلیل تأثیر یارانهها بر فقر، قدرت خرید، و توزیع درآمد.
– استفاده از مدلهای شبیهسازی برای آزمون سیاستهای پیشنهادی (مثلاً حذف یارانه برای دهک بالا + افزایش یارانه برای دهک پایین) قبل از اجرا.
یارانهها در ایران نقش مهمی در کاهش موقتی فشارهای معیشتی و در تعدیل نابرابری درآمدی داشتهاند. طرحهایی مانند هدفمندسازی یارانهها نشان دادهاند که وقتی سیاست یارانه با دقت اجرا شود — یعنی با تمرکز بر دهکها و گروههای کمدرآمد، همراه با نظارت و تطبیق با متغیرهایی مثل تورم — میتواند اثرات مثبتی بر توزیع درآمد داشته باشد.
با این حال، چالشهای مهمی وجود دارد: افزایش قیمتها و تورم که قدرت خرید را کاهش میدهد، نشت یارانهها به گروههایی که نیاز ندارند، و عدم توانایی کامل یارانههای جاری در پاسخگویی به هزینههای واقعی زندگی. اگر راهکارهایی که پیشنهاد شد به خوبی اجرا شوند، میتوان امید داشت که یارانهها نه تنها میانمدت اثرات مثبت قابل توجهتری بر کاهش فقر و نابرابری داشته باشند، بلکه در بلندمدت به ارتقای رفاه عمومی، عدالت اجتماعی و ثبات اقتصادی کمک کنند.