افزایش تولید کلید حل مشکلات اقتصادی و تنها راهکار بهبود شرایط اقتصادی کشور است. در طول دهه 90 علی رغم افزایش جمعیت و رشد سرسام آور نقدینگی، رشد اقتصادی کشور نزدیک صفر بوده است در واقع با احتساب قیمتهای ثابت و پایه عملاً تولید در کشور افزایش پیدا نکرده است. برهم خوردگی تناسب رشد تولید و رشد نقدنگی در این سالها موجب شده است تا مردم تورم بالای 40% را درک و تجربه کنند تورمی که پس سالها به یک بیماری مزمن در اقتصاد تبدیل شده است. موضوعی که در نهایت قدرت خرید مردم را به نسبت اوائل دهه 90 به یک سوم کاهش داده و توان اقتصادی خانوارها را تحلیل برده است.
با توجه به جمیع جهات یعنی رشد جمعیت و چندین برابر شدن نقدینگی، کشور نیازمند جهش تولید و افزایش GDP است. یعنی هم در صنایع، هم در کشاورزی و هم در خدمات ما نیازمند رشد و جهش در تولید هستیم. رشد تولید را میبایست از چند مسیر دنبال نمود نخست افزایش توان تولید صنایع بزرگ و مادر است استفاده حداکثری از ظرفیت اسمی بنگاههای بزرگ که بتوان بخشی از کمبودها را جبران نمود یک نمونه ساده از اقدامات ضروری است که البته خود نیازمند تدابیر و اتخاذ تصمیماتی است.
دومین اقدام پایدار سازی تولید در صنایع و مشاغل متوسط است یکی از مشکلات فعلی این بخش در حال حاضر ناتوانی در تامین پایدار انرژی برای آنها است اولین راهکار دولت برای کمبود برق در تابستان و گاز در زمستان قطع برق و گاز صنایع در این ایام است که موجب آسیب و ضربه به تولید خواهد شد.
در نهایت سومین اقدام، رشد، توسعه و گسترش صنایع مشاغل و کارگاههای خرد و کوچک است. این سه مرحله میبایست همزمان با هم و به صورت فعال و پیوسته دنبال شود. بیتوجهی به هر بخش آسیبزا بوده و میتواند برای اقتصاد کشور چالشزا باشد.
با توجه به نرخ مشارکت اقتصادی پایین یعنی جمعیت فعال اقتصادی کشور که حدود 41درصد است، اشتغالزایی وسیع و جهش تولید نیازمند دقت نظر ویژه در توسعه و گسترش مشاغل و صنایع خرد و کوچک است. آنچه که مربوط و مرتبط با مردمی سازی تولید است بخش اول آن توسعه مشاغل و صنایع خرد و کوچک و بخش دوم آن حوزه تأمین مالی جمعی برای تامین نقدینگی خواهد بود.
در بخش اول یعنی توسعه مشاغل خرد و کوچک الزاماتی وجود دارد که میبایست به آنها دقت شود بدون توجه به این الزامات نمیتواند در حوزه تولید شاهد جهش و تأثیر چشمگیر بود.
اولین الزام توسعه این بخش از صنایع تولیدی، خدماتی و یا کشاورزی توجه به توسعه مهارت حقوقی و مالی کارآفرینها و آشناسازی علاقهمندان به کارآفرینی و تولید با اطلاعات و قوانین مالیاتی، تأمین اجتماعی، استاندارد و غیره است. این بخش جز اولین و پایهایترین الزامات مردمی سازی تولید در کشور خواهد بود. برای این کار ایجاد مراکز آموزش و شتابدهنده مشاغل خرد و کوچک ضروری است، مراکزی که با هزینه پایین مهارت، دانش و اطلاعات پایه کارآفرینی را به مردم یاد داده و به این گروه از تولیدات مشاورهای لازم را بدهد.
الزام دوم ایجاد خوشههای صنعتی و تولیدی است. خوشهسازی و توسعه زنجیره تامین محصولات در کشور از صنایع مادر گرفته تا محصولات کاربردی و ریز علاوه بر افزایش ارزشافزوده، موجب صرفهجویی و حتی ارزآوری در کشور خواهد شد.
الزام بعدی در جهش تولید با استفاده از مردمی سازی تولید، توسعه و گسترش شرکتهای زنجیره تأمین است شرکتهای زنجیره تامین با مدیریت فرایند تولید توزیع و صادرات محصولات امکان کنترل بازار، بازاریابی خارجی، توسعه محصول، رعایت استانداردها و غیره را در تولیدات خرد و متوسط فراهم میسازد. بسیاری از کشورها مانند چین و کره جنوبی بر اساس توسعه مدل شرکتهای زنجیره تأمین توانستهاند با فعالسازی بخش قابل توجهی از ظرفیت مردمی دستاوردهای بزرگی را کسب نمایند.
یکی دیگر از اقدامات و الزامات تحول در آموزش و حرکت به سمت مهارتمحوری است. نظام آموزشی و تحصیلات تکمیلی در کشور در حال حاضر بر روی پایه نظری تأکید دارند در حالی که هم جوانان و هم کشور نیازمند توسعه مهارت هستند. بدون افراد ماهر تولید در کشور ایجاد نخواهد شد؛ بنابراین در قدم اول الزام مهارتافزایی جانبی باید در دستور کار قرار گیرد؛ یعنی باید هر دانشآموز و یا دانشجو در کنار تحصیل یک مهارت جانبی مرتبط با رشته تحصیلی را فراگیرد و در مرحله دوم سیستم آموزشی باید در محتوا دچار تحول شده و به سمت مهارتمحوری سوق پیدا کند.
الزام بعدی حرکت شبکه بانکی به سمت تأمین مالی صنایع و تولیدات کوچک و خرد است. به علت ریسک و جذابیت پایین این گروه از صنایع و خدمات، شبکه بانکی تمایلی به سرمایهگذاری در حوزه مشاغل خرد و کوچک ندارد. راهکار این موضوع افزایش جذابیت و کاهش ریسک سرمایهگذاری در این صنایع است. ارتقا فرایند اعتبارسنجی، ایجاد صندوقهای سرمایهگذاری و توسعه بیمهها در حوزهی این گروه از صنایع و خدمات تولیدی و ارائه گواهی ارزیابی سرمایهگذاری، ریسک سرمایهگذاری در این صنایع را تا حدودی کاهش خواهد داد و موجب افزایش جذابیت سرمایهگذاری در آنها میگردد. باید دقت داشت که بدون تامین مالی و نقدینگی بنگاههای کوچک و خرد این بخش از صنایع و خدمات یا شکل نمیگیرند، یا به تولید مطلوب نمیرسند و یا در نهایت در کوتاه مدت زمین خواهند خورد.
یکی دیگر از راهکارهای تامین مالی مشاغل خارج از فرایند بانکها، تامین مالی جمعی است. یعنی تامین سرمایه و نقدینگی تولیدات مردمی توسط خود مردم که نیازمند طراحی ابزار و راهکار حقوقی است.
آخرین الزام اما توجه به بازار هدف، شناسایی بازار و تسهیل ورود این صنایع و تولیدات در بازارهای داخلی و خارجی است. بدون بازار و فروش تولیدات مرمی در کشور پا نخواهد گرفت و نمیتوان فرایند مردمی سازی تولید را پیش برد. ایجاد بازارهای محلی و بازارچههای مرزی و افزایش تعداد رایزنهای اقتصادی و الزام آنها به معرفی محصولات مردمی با تمرکز بر صنایع خلاق و هنری در کشورهای دیگر از جمله اقدامات مؤثری است که باید مورد توجه قرار گیرد.
در مجموع باید دقت داشت که جهش تولید و مردمی سازی آن در کشور نیازمند اقدامات چند جانبه است که باید مورد توجه بوده و پیگیری شود.