آیا معنای «مردم» در مردمیسازی اقتصاد همه مواردی است که تقریباً موردِپذیرش سایر جریانهای فکری هم هست و نکات درستی بهنظر میرسد؟!
در این باره باید توجه داشت که تفسیر مفهوم “مردم” در سیاق اقتصادی ممکن است با تفسیرهای موجود در ابعاد سیاسی، اجتماعی، و فرهنگی متفاوت باشد. به عنوان مثال، اگر مفهوم “مردم” در ابعاد سیاسی به معنای تمام افراد باشد که حق رأی دارند، این تعریف ممکن است در حوزه اقتصاد به شکل کامل منتقل نشود. در ابعاد مختلف اقتصاد، از جمله قضایای حقوقی، ابعاد سیاسی، و ابعاد اجتماعی و فرهنگی، تفسیر مفهوم “مردم” و “مشارکت مردم” محدودتر است. به عنوان مثال، در حوزه حقوقی و قانونی، نویسنده به محدودیتهایی اشاره کرده است که ممکن است منعکس کننده نقدهای جامعه به مواردی چون مشارکت غیررسمی و تفاوتهای فرهنگی باشد. او با اشاره به فضای مجازی، نقش آن را در ایجاد امکاناتی برای بیان تفکرات متفاوت فرهنگی و اجتماعی مورد بررسی قرار داده و در نهایت به اهمیت توسعه فضای مجازی برای تبادل افکار و مشارکت اجتماعی اشاره کرده است.
آیا «مردمیسازی اقتصاد» به غنای علمی لازم برای تبدیلشدن به راهبرد توسعه اقتصادی کشور رسیده است؟ و آیا «مردمیسازی اقتصاد» با معنای ذکرشده و در صورت وجود غنای علمی لازم، در شرایط فعلی کشور میتواند راهبرد مناسبی برای توسعه اقتصادی باشد؟
مردمیسازی اقتصاد به نوعی مبنای جدیدی دارد که تاکنون تجربه اجرایی چندانی نداشته است. فعالیتهای مختلفی که در زمینه تأمین مالی جمعی یا تأمین مالی خرد یا در تجربه محرومیتزدایی در ایران و سرتاسر جهان انجام شده، میتواند به عنوان یک غنای اولیه برای این مفهوم مطرح شود. اما این تحول در نگاه مسئولان، ناشی از ناتوانی نظریههای سنتی توسعه اقتصادی در ایران و عدم موفقیت دولت و نهادهای مرتبط در حل مشکلات اقتصادی به وجود آمده است. این شرایط موجب میشود که نخست به فکر مردمیسازی اقتصاد بیافتند و سپس به دنبال رویکرد جدید و نوآورانهتری در مقایسه با رویکردهای تقلیدی حرکت کنند. با این حال، باید در نظر گرفت که طراحی و اجرای یک راهکار خارج از حوزه اقتصاد (در سطح سیاسی، فرهنگی و اجتماعی) چالشهای زیادی دارد و ممکن است اجرای آن به دلیل محدودیتهای دولت نیز مشکل باشد.