چگونه اقتصادهای نوظهور مسیر تجارت جهانی را تغییر می‌دهند؟ | تحلیل مایکل اسپنس، نوبلیست اقتصاد

اقتصادهای نوظهور در حال ایجاد تغییرات خارق‌العاده‌ای در ثروت، عرضه و تقاضا هستند. مایکل اسپنس، اقتصاددان برنده جایزه نوبل، توضیح می‌دهد که چگونه مفهوم ارزش در حال تغییر است.

از شکل‌گیری جاده‌ی ابریشم در دوران باستان تا رونق تجارت ادویه در قرن هفدهم، جریان جهانی کالاها و خدمات هرگز ثابت نبوده است. همان‌طور که مایکل اسپنس، اقتصاددان برنده‌ی جایزه‌ی نوبل و پژوهشگر ارشد در مؤسسه هوور دانشگاه استنفورد، توضیح می‌دهد، ظهور اقتصادهای نوظهور بار دیگر در حال برهم زدن مسیرهای تجارت جهانی است.

چرا اقتصادها با سرعت بالا رشد می‌کنند؟

ما هرگز در تاریخ جهان شاهد رشد ۷، ۸، ۹ یا ۱۰ درصدی در کشورها نبوده‌ایم. حالا، دلیل این اتفاق تأثیر توانمندساز اقتصاد جهانی است.

اقتصاد جهانی دو مزیت عمده دارد:

  1. یک بازار بسیار وسیع که به حدی بزرگ است که حتی اگر به آن نفوذ کنید، شرایط تجاری را علیه خود تغییر نمی‌دهید. این بدان معناست که کشورها می‌توانند تا جایی که توان سرمایه‌گذاری دارند، رشد کنند، به شرط آنکه مزیت رقابتی داشته باشند.

  2. دومین و شاید مهم‌ترین عامل، انتقال دانش، فناوری و مهارت است. همه‌ی چیزهایی که طی دهه‌ها و حتی قرن‌ها در یک اقتصاد آموخته شده است، با سرعت بالایی در حال انتقال به کشورهای در حال توسعه است.

ترکیب این دو عامل، به‌علاوه سرمایه‌گذاری‌ بر نهاده‌ها که کانالی برای انتقال فناوری است، به کشورها این امکان را داده که با نرخ‌هایی رشد کنند با هیچ روش دیگری میسر نیست. نکته مهم دیگر در این باره، افزایش قابل توجه جریان اطلاعات از طریق افرادی است که بین کشورها جابه‌جا می‌شوند. این امر به رشد و رونق سریع‌تر کشورهای در حال توسعه منجر شده است.

تحلیل شما از اندازه‌گیری ارزش در بازار جهانی چیست؟

یک محصول مانند آیپد از کجا می‌آید؟ در گذشته، می‌توانستیم به‌راحتی بگوییم: «از کشور X». اما امروز، این پاسخ به‌شدت گمراه‌کننده است.

  • نیمه‌هادی‌ها از سه کشور مختلف تأمین می‌شوند.
  • مونتاژ در کشوری دیگر انجام می‌شود.
  • نمایشگرها از مجموعه‌ای دیگر از کشورها تهیه می‌شوند.
  • و در نهایت، طراحی، برندینگ و سایر موارد مرتبط که درواقع بیش از نیمی از ارزش نهایی محصول را تشکیل می‌دهند، در کشوری که شرکت مادر در آن قرار دارد، انجام می‌شود.

در حال حاضر، تلاش زیادی صورت می‌گیرد تا این زنجیره‌های تأمین به‌دقت بررسی شوند و مشخص شود ارزش واقعی کجا ایجاد می‌شود.

وقتی چیزی می‌خرم، تولیدکننده مبلغی را که من پرداخت کرده‌ام دریافت می‌کند، منهای هزینه‌های تولید و تحویل آن به من. اما من مزایای بسیار بیشتری نسبت به مبلغ پرداخت‌شده دریافت می‌کنم. در اقتصاد، این موضوع مازاد مصرف‌کننده نامیده می‌شود. اگر نسبت این مازاد مصرف‌کننده به بده‌بستان‎ها و پرداخت‌ها ثابت باشد، مشکلی نیست. اما اگر مازاد مصرف‌کننده در برخی محصولات و خدمات بسیار بیشتر از هزینه‌ی تولید باشد، اندازه‌گیری ارزش از طریق پرداخت‌های مالی، تخمینی کاملاً نادرست ارائه می‌دهد.

برای مثال، در کشورهای در حال توسعه یک معجزه‌ی کوچک رخ داده است. 10 تا 12 سال پیش، همه درباره‌ی «شکاف دیجیتالی» صحبت می‌کردند؛ یعنی اینکه این کشورها نمی‌توانند خطوط تلفن ثابت ایجاد کنند یا به فناوری دیجیتال دسترسی داشته باشند. اما امروز، با استفاده از دستگاه‌های کوچکی که به اینترنت متصل هستند، شرایط کاملاً تغییر کرده است:

  • شرکت‌های مخابراتی تحت مقررات سخت‌گیرانه قرار نگرفتند، پس بخش خصوصی وارد شد و شبکه‌ها را ساخت.
  • اتصالات بین شبکه‌ها برقرار شد، که باعث افزایش گسترده‌ی دسترسی شد.
  • فناوری به کار گرفته شد تا محصولات ارزان‌تر و مقرون‌به‌صرفه‌تر طراحی شوند.

امروز، اکثریت در حال رشدی از مردم جهان، با هزینه‌ی اندک به فن‌آوری دیجیتال دسترسی دارند. حالا اگر همه‌ی مبالغی که مردم در هند، چین، برزیل و سایر کشورها برای این فناوری‌ها پرداخت کرده‌اند را محاسبه کنیم، آیا ارزش واقعی را ثبت کرده‌ایم؟ قطعاً نه. کودکان به کتاب‌ها دسترسی دارند، مدارس به منابعی دسترسی دارند که هرگز در گذشته نداشته‌اند و این ارزش بسیار بیشتر از هزینه‌ی پرداختی است.

آینده‌ی زنجیره‌های تأمین را چگونه می‌بینید؟

اگر فن‌آوری به‌شدت سرمایه‌بر شود و سیستم‌های دیجیتال، چاپ سه‌بعدی و اتوماسیون، نیروی کار را از فرآیندهای تولید حذف کنند، یکی از اولین اثرات آن این است که زنجیره‌های تأمین به بازارهای مصرف نزدیک‌تر می‌شوند. دلیل این موضوع این است که دیگر نیازی به تولید در نقاط دوردست برای کاهش هزینه وجود ندارد. از سوی دیگر، کشورهای در حال توسعه در حال تبدیل شدن به بازیگران بزرگ اقتصادی هستند. چین در این باره نقشی کلیدی دارد؛ زیرا اقتصاد آن با سرعت زیادی در حال تحول است. چین دیگر «کارخانه‌ی مونتاژ ارزان‌قیمت» نیست. البته کارایی عظیم در سیستم‌های لجستیکی چین، خروج صنایع را به تأخیر انداخته است. اما در نهایت، این فعالیت‌های اقتصادی به کشورهای دیگر در حال توسعه منتقل خواهند شد. در نتیجه، تجارت بین کشورهای در حال توسعه («تجارت جنوب-جنوب») روزبه‌روز اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. و اگر از بیشتر کشورهای در حال توسعه بپرسید مهم‌ترین چیزی که برای شکوفایی آن‌ها نیاز است چیست؟
پاسخ این است: «چین باید در گذار به اقتصاد با درآمد متوسط موفق شود و رشد بالای خود را حفظ کند.»

این مصاحبه توسط جیمز مانیکا، مدیر مؤسسه جهانی مک‌کینزی و مدیر دفتر مک‌کینزی در سان‌فرانسیسکو، با مایکل اسپنس، برنده جایزه‌ی نوبل در علوم اقتصادی در سال ۲۰۰۱ و پژوهشگر ارشد در مؤسسه هوور دانشگاه استنفورد، انجام شده است.

در facebook به اشتراک بگذارید
در twitter به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در print به اشتراک بگذارید

لینک کوتاه خبر:

https://en360.ir/?p=14741

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

تحلیل اخبار اقتصادی

صحت و سقم و تحلیل و بررسی مهم‌ترین اخبار روز اقتصاد ایران را در رسانه چارسو اقتصاد دنبال کنید

آخرین مطالب انتشاریافته