معین قرابی تهرانی_پژوهشگر اقتصادی | اصلاح قیمتها — اعم از حاملهای انرژی، خدمات عمومی یا کالاهای اساسی — یکی از ابزارهای کلیدی سیاستگذاری اقتصادی برای بهبود تخصیص منابع، کاهش کسری بودجه و تحریک سرمایهگذاری است. اما تجربه ایران نشان داده که هرگاه دولتها تصمیم به بازنگری یارانهها یا افزایش قیمتها گرفتهاند، واکنش عمومی میتواند شدید و گاه ناآرامکننده باشد. فهم ریشههای این مقاومت، و اجرای اصلاحات همراه با اعتمادسازی، شرط لازمِ موفقیت است.
ابتدا چند نشانگر کلیدی وضعیت اقتصادی کنونی ایران را مرور میکنیم تا بستر تحلیل روشنتر شود. نرخ تورم نقطهبهنقطه و سالانه در سالهای اخیر بالا بوده و طبق آمارهای رسمی و بینالمللی، نرخ تورم سال ۲۰۲۴ حدود ٣٢–٣٣ درصد گزارش شده است؛ این سطح تورم فشار معیشتی را بالا برده و حساسیت مردم نسبت به افزایش قیمتها را تشدید میکند.
تجربه مهم و درسآموزِ اصلاح بزرگ یارانهها در ایران مربوط به برنامه «یارانههای هدفمند» (دسامبر ۲۰۱۰) است که پرداخت نقدی جایگزین بخشی از یارانه انرژی شد؛ ارزیابیها نشان میدهد این اصلاحات اثرات پیچیدهای بر رفاه و الگوی مخارج خانوارها داشته است.
از منظر سیاسی-اجتماعی نیز، افزایش ناگهانی بهای بنزین در نوامبر ۲۰۱۹ که منجر به اعتراضات گسترده شد، نماد روشنی است از آنچه میتواند رخ دهد وقتی اعتماد عمومی پایین باشد یا سازوکار توزیع هزینه و کمک جبرانکننده قابلقبول نباشد.
اما چرا به صورت رفتاری و روانشناختی مردم مقاومت میکنند؟ پنج مکانیسم رفتاری کلیدی قابل ذکر است:
1. ترس از زیانِ محسوس (Loss aversion):
انسانها زیان را قویتر از سود تجربه میکنند؛ افزایش قیمت کنونی (زیان مالی فوری) بیشتر از وعدهی سود بلندمدت (مثلاً تخصیص بهتر منابع یا بهبود کیفیت خدمات) برایشان قابللمس است. این شیوه ارزیابی باعث میشود افراد حتی اصلاحاتی که در کل رفاه را افزایش میدهد، رد کنند.
2. سوگیری وضعیت موجود (Status quo bias):
مردم به حالت فعلی عادت کردهاند و تغییر—هرچند منطقی—مستلزم هزینه روانی و عملی است. وقتی مسئلهای به صورت پیچیده و نامطمئن ارائه شود، ترجیح داده میشود «همانطور بماند.
3. نگاه به عدالت و انصاف (Perceived fairness):
اگر مردم باور داشته باشند که بار اصلاح بهطور ناعادلانهای بر دوش قشرهای کمدرآمد گذاشته میشود یا منابع جبرانی به درستی توزیع نمیگردد، مقاومت افزایش مییابد. مطالعات ایرانی نشان داده که شیوهٔ طراحی و هدفگیری انتقالهای نقدی تاثیر بسزایی بر پذیرش عمومی دارد.
4. عدم اعتماد به دولت و نهادها (Low institutional trust):
در شرایطی که اعتماد به تصمیمگیران و توانایی آنها در اجرای درست اصلاحات پایین باشد، مردم شک دارند که وعدههای جبرانکننده عملیاتی شوند؛ این بیاعتمادی واکنش تند را تقویت میکند. شاخصهای
نظرسنجی و مطالعات میدانی نشان میدهد سطح نارضایتی اقتصادی و بیاعتمادی سیاسی در سالهای اخیر بالا بوده است.
5. اطلاعات ناکافی و پیچیدگی فنی:
اصلاحات اقتصادی معمولاً فنی و پیچیدهاند؛ اگر پیامها ساده، صادقانه و ملموس منتقل نشوند، شایعات و برداشتهای منفی جایگزین میگردد.
جمعبندی تجارب ایران و بینالمللی نشان میدهد که مقاومت صرفاً ناشی از «غرور یا لجبازی» نیست؛ بلکه ریشههای عقلانی و روانشناختی دارد که با طراحی خوب سیاست و عاملهای اعتمادساز قابل مدیریتاند. مطالعات ارزیابی اصلاح یارانهها در ایران نشان دادهاند که اثرات رفاهی و تغییری در الگوی مصرف وجود داشته، اما توزیع آثار و نحوه اجرا تعیینکننده پذیرش عمومی بوده است.
با توجه به این تحلیل رفتاری، چند راهکار عملی و مثبت برای سیاستگذاران و مدافعان اصلاح قیمت پیشنهاد میکنم که هم شانس موفقیت اصلاحات را بالا میبرد و هم هزینههای اجتماعی را کاهش میدهد:
راهکارها (عملی)
1. شروع با بستههای جبرانی هدفگیریشده و شفاف :
بهجای پرداختهای کلی، کمکهای موقت و هدفمند به گروههای کمدرآمد (با معیارهای روشن) پرداخت شود تا زیانهای اولیه کاهش یابد. تجربه سال ۲۰۱۰ نشان داد هدفگیری و نحوه توزیع تعیینکننده اثربخشی است.
2. ارتقای شفافیت و ارتباط صادقانه:
پیامرسانی ساده، عددی و قابلفهم درباره چرایی اصلاح، زمانبندی، و نحوه استفاده از درآمدهای جدید (مثلاً برای خدمات عمومی یا پوشش اجتماعی) باید مکرراً و از کانالهای معتبر تبیین شود تا سوگیریِ بدگمانی کاهش یابد.
3. فازبندی و تدریجی بودن اصلاحات:
اصلاحات تدریجی و قابل پیشبینی از شوکهای ناگهانی جلوگیری میکند؛ فازبندی به مردم فرصت سازگاری میدهد و هزینه روانی را کاهش میدهد.
4. ایجاد نهادهای نظارتی مستقل برای توزیع جبران:
مشارکت نهادهای مدنی، دانشگاهها و ناظرین مستقل در طراحی و پایشِ پرداختهای جبرانی، سطح اعتماد را افزایش میدهد.
5. استفاده از آزمایشهای میدانی (pilot) و بازخورد سریع:
اجرای آزمایشی در مناطق نمونه و اصلاح سیاست بر اساس نتایج و بازخوردها، نه تنها کارایی را بالا میبرد، بلکه پیام صادقانهای از مسئولیتپذیری دولت منتقل میکند.
6. معافیتها و تدابیر حمایتی برای گروههای حساس:
برای خانوارهای با درآمد بسیار پایین، سالمندان یا بیماران خاص، معافیت یا پشتیبانی ویژه طراحی شود تا عدالت اثربخش رعایت گردد.
7. پیوند اصلاح قیمت با سرمایهگذاری در خدمات عمومی:
اگر مردم ببینند منابع حاصل برای ارتقای سلامت، آموزش یا زیرساخت مصرف میشود و نتایج قابللمس دارد، پذیرش افزایش مییابد.
مقاومت در برابر اصلاح قیمتها پدیدهای طبیعی با ریشههای روانشناختی، اقتصادی و نهادی است، اما با طراحی سیاستهای هوشمند، شفاف و هدفمند — که رفتار افراد و نیاز به عدالت را در نظر بگیرد — میتوان اصلاحات را به فرصت تبدیل کرد: کاهش اتلاف منابع، تقویت رفاه بلندمدت و بازسازی اعتماد اجتماعی. ایران با درنظر گرفتن درسهای مفید از تجربههای داخلی (۲۰۱۰، ۲۰۱۹) و بهرهگیری از ابزارهای هدفمند و مشارکتی میتواند مسیر اصلاحات را بهنحو کمهزینه و موفقی طی کند.