چرا هم در تابستان و هم در زمستان باید برق قطع شود؟ چه لزومی دارد که نیروگاهها مازوت بسوزانند؟ چرا با کمبود بنزین مواجهه هستیم؟ این سؤالات و دهها سؤال مشابه آن، این روزها و هم زمان با کاهش دما، کمبود و افت فشار گاز با خاموشی برق خانگی و صنعتی ذهن بسیاری را به خود معطوف کرده است.
سؤالاتی که همهی آنها را میتوان در یک پرسش خلاصه کرد، چرا دومین دارنده ذخایر هیدروکربن جهان با ناترازی و کمبود انرژی روبه رو است؟
پاسخ به این پرسشها سخت و دشوار است و مسکوت نهادن و یا واگذارکردن پاسخ به آینده نهتنها کمکی به حل مسئله نمیکند بلکه میتواند موجب کاهش اعتماد عمومی شود.
برای پاسخ و بررسی ناترازی انرژی باید چندجانبه به مسئله نگریست، بیشک انرژی، شاهرگ حیاتی اقتصاد و شرط اساسی توسعهی پایدار هر کشوری محسوب میشود. ناترازی انرژی میتوان مسیر توسعه را مختل کرده و رفاه عمومی را به مخاطره بیندازد.
ناترازی انرژی، به وضعیتی گفته میشود که در آن، میزان تولید و عرضهی انرژی، پاسخگوی میزان تقاضای رو به رشد جامعه نباشد. این پدیده، میتواند پیامدهای ناگواری از جمله خاموشیهای مکرر، اختلال در فعالیت صنایع، افزایش هزینههای تولید و کاهش سطح رفاه اجتماعی را به دنبال داشته باشد. اهمیت توجه به رفع ناترازی انرژی در ایران، به عنوان کشوری با منابع غنی هیدروکربوری، از آن جهت دوچندان است که این ناترازی، نه تنها مانعی بر سر راه توسعهی اقتصادی کشور است، بلکه میتواند زمینهساز بحرانهای اجتماعی و امنیتی نیز باشد.
علل ناترازی و کمبود برق در ایران:
بررسی علل ناترازی انرژی در ایران، نیازمند نگاهی جامع و چند بعدی به عوامل مختلف است. میتوان این عوامل را به صورت مسائل زیر تقسیم نمود.
1- افزایش بیرویهی مصرف
الگوی مصرف انرژی در ایران، به دلیل یارانه انرژی، عدم توجه به فرهنگسازی مناسب، راندمان پایین وسایل مصرفکننده انرژی و تبادل بالای انرژی در ساختمانها به شدت بالا است. این موضوع موجب شده تا تقاضا برای انرژی را به طور مداوم افزایش میدهد.
مصرف برق در ایران طی دو دهه اخیر به طور چشمگیری افزایش یافته است. از سال ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۶، مصرف سالانه برق از ۱۶۱۴۴۵ گیگاوات ساعت به ۲۵۵۰۲۶ گیگاوات ساعت رسیده که نشاندهنده رشد متوسط سالانه ۵٫۲۵ درصدی و رشد کلی ۵۷٫۹۶ درصدی در طول این ده سال است. این روند افزایشی پس از آن نیز ادامه داشته است. نیاز مصرف برق در سال ۱۳۹۸، ۶۰۸۲۵ مگاوات بود که با رشد ۵ درصدی در سال ۱۳۹۹ به ۶۳۸۵۴ مگاوات و در سال ۱۴۰۰ به ۶۷۰۱۲ مگاوات افزایش یافت در تابستان سال ۱۴۰۳، اوج مصرف برق در کشور از مرز ۷۷۰۰۰ مگاوات نیز فراتر رفت. این در حالی است که در مدت مشابه سال قبل، میزان مصرف حدود ۷۱۰۰۰ مگاوات بود. به عبارت دیگر، مصرف برق در تابستان ۱۴۰۳ نسبت به سال قبل، بیش از ۵۰۰۰ مگاوات افزایش داشته است.
2- فرسودگی زیرساختها:
بخش قابل توجهی از زیرساختهای تولید، انتقال و توزیع انرژی در ایران، فرسوده و نیازمند نوسازی هستند. این فرسودگی، منجر به اتلاف انرژی و کاهش راندمان میشود. به عنوان مثال راندمان نیروگاههای بخار ایران ۳۷ درصد، راندمان نیروگاههای گازی بین ۳۰ تا ۳۳ درصد و راندمان نیروگاههای سیکل ترکیبی ۴۴ تا ۴۵ درصد است.
برای مشاهده «راندمان درصد نیروگاهها» به این لینک مراجعه کنید
3- عدم سرمایهگذاری کافی:
در سالهای گذشته، سرمایهگذاری کافی در بخش توسعهی میادین نفتی و گازی، نیروگاههای جدید و بهینهسازی شبکههای توزیع صورت نگرفته است. این کمبود سرمایهگذاری، ظرفیت تولید انرژی را محدود کرده است. این شکاف سرمایهگذاری به ویژه در طول دهه ۹۰ به شدت افزایشیافته و موجب عقبماندگی تولید از رشد مصرف انرژی در ایران شده است.
برای مشاهده « سرمایهگذاری در دهه ۹۰» به این لینک مراجعه کنید
از سوی دیگر اغلب سرمایهگذاریها در بخش انرژی، با دیدگاه کوتاهمدت و با هدف پاسخگویی به نیازهای فعلی انجام شدهاند و به نیازهای بلندمدت و تغییرات احتمالی در تقاضای انرژی توجه کافی نشده است. این موضوع، باعث شده زیرساختهای انرژی کشور با چالشهای جدی مواجه شوند و نتوانند پاسخگوی نیازهای رو به رشد جامعه باشند.
4- عدم توسعهی متوازن سبد انرژی:
یکی از مشکلات اصلی کشور تمرکز بیش از حد بر روی سوختهای فسیلی است بر اساس گزارش مرکز پژوهشهای مجلس سهم گاز طبیعی از تولید برق در ایران از ۳۵ درصد سال ۱۳۶۴ به حدود ۸۶ درصد در سال ۱۴۰۲ رسیده، درحالی که در دنیا سهم گاز از ۱۴ به فقط ۲۳ درصد رشد یافت است. تمرکز بیش از حد بر تولید و مصرف سوختهای فسیلی، باعث شده از توسعهی سایر منابع انرژی، به ویژه انرژیهای تجدیدپذیر (خورشیدی، بادی، آبی و زمین گرمایی) غفلت شود. این عدم تنوع در سبد انرژی، کشور در برابر موارد مانند افت فشار پارس جنوبی همچنین چالشهای زیستمحیطی ناشی از مصرف این سوختها، آسیبپذیر کرده است.
برای بررسی « سهم 86 درصدی گاز طبیعی از تولید برق» به این لینک مراجعه کنید.
ایران از پتانسیل بالایی در زمینه انرژیهای تجدیدپذیر برخوردار است، اما به دلیل تمرکز بر سوختهای فسیلی، این پتانسیلها به طور کافی مورد بهرهبرداری قرار نگرفتهاند. توسعهی انرژیهای تجدیدپذیر میتوانست تا حد زیادی از وابستگی به سوختهای فسیلی کاسته و به تعادل در عرضه و تقاضای انرژی کمک کند.
5- مدیریت نامناسب منابع:
فقدان مدیریت صحیح منابع انرژی و عدم برنامهریزی بلندمدت، از دیگر عوامل مؤثر در ایجاد ناترازی انرژی است. عدم وجود یک سند جامع و بلندمدت در حوزهی انرژی که اهداف، راهبردها و سیاستهای کلان کشور در این بخش را مشخص کند، باعث شده تصمیمگیریها و اقدامات پراکنده و بدون هماهنگی انجام شوند.
این موضوع، مانع از تخصیص بهینهی منابع و دستیابی به اهداف توسعهی پایدار در بخش انرژی شده است.
از سوی دیگر شاهد تغییر مکرر در سیاستها هستیم از تغییر فرمول قیمتگذاری خوراک گرفته یا عدم ثبات در برنامههای حمایتی، تغییرات مکرر در سیاستها و قوانین مربوط به انرژی، باعث ایجاد نااطمینانی در بین سرمایهگذاران و فعالان این حوزه شده و مانع از جذب سرمایههای داخلی و خارجی شده است. این ناپایداری، همچنین باعث شده پروژههای بلندمدت با چالشهای جدی مواجه شوند و بهموقع به بهرهبرداری نرسند.
عدم توجه به بهینهسازی مصرف از جمله آسیبهای حوزه مدیریت انرژی در ایران است. به جای تمرکز بر مدیریت تقاضا و بهینهسازی مصرف انرژی، اغلب سیاستها و برنامهها معطوف به افزایش تولید انرژی بودهاند. این رویکرد، باعث شده اتلاف انرژی در بخشهای مختلف همچنان بالا باشد و تقاضا برای انرژی به طور مداوم افزایش یابد.
راهکارهای رفع ناترازی انرژی در ایران:
برای مقابله با چالش ناترازی انرژی، راهکارهای متعددی وجود دارد که باید در یک چشمانداز بلندمدت به آن توجه کرد و آنها را اجرا و پیگیری نمود.
اصلاح حکمرانی انرژی:
اولین، مهمترین و ضروریترین اقدام اصلاح حکمرانی انرژی در کشور است. تا حکمرانی انرژی در کشور اصلاح و بهبود نیابد نمیتواند به حل بحران ناترازی انرژی کشور امیدوار بود.
بهینهسازی مصرف انرژی:
اصلاح الگوی مصرف انرژی از طریق فرهنگسازی، افزایش بهرهوری انرژی در صنایع و ساختمانها، و استفاده از تجهیزات کممصرف کلیدی رکن در کنترل ناترازی انرژی است در این خصوص استفاده از اقتصاد رفتاری میتواند کمک شایانی به مدیریت مصرف سوخت در کشور کند نمونه موفق آن برچسب انرژی و یا مقایسه مصرف برق با محله در قبضهای برق است.
توسعهی انرژیهای تجدیدپذیر:
سرمایهگذاری در توسعهی انرژیهای خورشیدی، بادی، آبی و زمین گرمایی، بهمنظور کاهش وابستگی به سوختهای فسیلی و ایجاد منابع پایدار انرژی که نتیجه نهایی آن کاهش سهم انرژی فسیلی به ویژه گاز در سبد انرژی کشور است. برنامه هفتم توسعه به صورت ویژهای روی این مهم تأکید دارد که تحقق اهداف برنامه میتوان به حل بحران انرژی در ایران کمک نماید.
نوسازی زیرساختها:
بازسازی و نوسازی شبکههای تولید، انتقال و توزیع انرژی، بهمنظور کاهش تلفات و افزایش راندمان هم از اقدامات ضروری است. با توجه به کمبود منابع مالی دولت و هزینه بر بودن این نوسازی استفاده از مدل تأمین مالی جمعی میتواند سرعت این نوسازی را تسریع کند.
افزایش سرمایهگذاری در بخش انرژی:
جذب سرمایههای داخلی و خارجی برای توسعهی میادین نفتی و گازی، احداث نیروگاههای جدید و بهینهسازی زیرساختهای انرژی با استفاده از مدلهای مختلف تأمین مالی ضروری است.
اصلاح قیمتگذاری انرژی:
اصلاح نظام یارانهها و واقعی کردن قیمت انرژی، به منظور تشویق به صرفهجویی و جذب سرمایهگذاری در بخش انرژی نیز میتواند به عنوان یک راهکار مورد توجه باشد. پر مصرفها باید بهای تمام شده انرژی را پرداخت نمایند.
نتیجهگیری:
بهترین راهکار برای رفع ناترازی انرژی در ایران، ترکیبی از راهکارهای ذکر شده است. به عبارت دیگر، نمیتوان تنها با تکیه بر یک راهکار، به طور کامل این مشکل را حل کرد. بلکه، نیازمند یک برنامهی جامع و بلندمدت هستیم که شامل اصلاح حکمرانی انرژی، بهینهسازی مصرف، توسعهی انرژیهای تجدیدپذیر، نوسازی زیرساختها، افزایش سرمایهگذاری و اصلاح قیمتگذاری انرژی باشد. اجرای این برنامه، نیازمند عزم جدی دولت، همکاری بخش خصوصی و مشارکت مردم است. با اتخاذ رویکردی هوشمندانه و جامع، میتوان چالش ناترازی انرژی را به فرصتی برای توسعهی پایدار و شکوفایی اقتصادی کشور تبدیل کرد.