«مجید شاکری»، کارشناس اقتصادی در برنامه «شیوه» شبکه ۴ سیما گفت: حکمرانی اقتصادی جمهوری اسلامی ایران احیاء نمیشود مگر اینکه بتواند تورم احساس شده دهگهای پایینتر را کنترل بکند. تورم احساس شده دهکهای پایینتر کنترل نمیشود مگر اینکه تورم را بتوانیم به اندازه میانگینهای بلند مدت خودش برگردانیم. تورم را هم نمیتوانیم به اندازه میانگینهای بلند مدت خودش برگردانیم اگر نتوانیم سیاست پولی مستقل داشته باشیم. در کشوری مثل ایران، سیاست پولی مستقل قابل اجرا نیست اگر نتواند سیاست ارزی مشخص و قابل سیاستگذاری داشته باشد. در کشوری مثل ایران شما نمیتوانید سیاستگذاری ارزی کنید اگر که ساختار پرداخت خارجی رسمی نداشته باشد. در غیر این صورت شما مکرراً به تناقضات در فصول مختلف تجاری و دورههای مختلف تحریمی برمیخورید.
شاکری در ادامه گفت: شما نمیتوانید ساختار پرداخت خارجی رسمی داشته باشد مگر اینکه وارد معاملات کلان با کشورهای ناشر ارز جهان شوید یا اینکه با کشورهای بزرگی که ابزارهای مهمی در مقابل کشورهای ناشر ارز جهان را دارند. شما همه این کارها را نمیتوانید بکنید مگر اینکه پروژهها یا سیاستهای تجاری یا اقتصادی را در پیش بگیرید که شما را در جهان جدید، در جهان بعد از ۲۰۰۸ و در جهان بعد از کرونا معنا بکند.
او افزود: اگر همه این حرفها را بخواهم خلاصه کنم، میشود اینکه شما نمیتوانید سیاست اقتصادی جمهوری اسلامی ایران را احیاء کنید مگر اینکه به سر ریل توسعه بازگردید و هیچ راه آسان دیگری و هیچ چوب جادویی وجود ندارد که فکر کنیم به اینکه ممکن است ما را از پاسخ به این سوال سخت معاف کند. آن چیزی که ابتدا و انتهای این زنجیره متواتر را به هم وصل میکند، اساساً مسأله ذخایر خارجی و سیاست ارزی است.
شاکری خاطر نشان کرد: در دورههای خیلی کوتاه مدت سه ماهه و چهار ماهه، پی در پی به ساختار ارزی ما شکهای برونزا وارد میشود. کشورهایی که در هرم ارزی در قسمت پایین قرار دارند، ارز جهان روا نیستند یعنی، دلار، یورو، فرانک و … نیستند، در این کشورها اگر بانک مرکزی در داخل بازار حضور نداشته باشد، نرخی را تارگت (هدف) نکند، اصلاً بازار ارزی به صورت پیوسته ایجاد نمیشود. پس کشوری مثل ما اصلاً کشوری نیست که بگوییم اشکالی ندارد نرخ (وارد یک روش کاملاً بازاری شود) در حاشیه بازار حرکت کند.
شاکری افزود: مداخله دولت در موضوع ارز باید عالمانه باشد. مداخله نباید مربوط به سرکوب یا نگه داشتن قیمت یا به معنای آن که رها میکنم، باشد. حتی کشورهایی که در ادبیات معمولاً گفته میشود نرخ ارز را آزاد گذاشتهاند؛ وقتی واقعیت را نظاره میکنید، مثلاً در بحران جنگ کریمه، بانک مرکزی روسیه نرخ ارز را آزاد گذاشت و اجازه دو برابر شود و بعد نرخ بهره را هم از آن طرف بالا برد و مسأله حل شد؛ در حالی که این طور نیست که آزاد گذشته باشد و بگوید هر چقدر بالا رفت، رفت. بلکه یک مکانیزم مداخلهای اجرا کرده است که در آن مکانیزم ۱۳۰ میلیارد دلار ظرف یک سال مداخله کرده است. اما مکانیزم عاقلانه بوده و نه مکانیزمی که ارز را بپاشد، به قیمت بفروشد، با کارت ملی جمع میکنم.
این کارشناس اقتصادی عنوان کرد: باید بفهمیم که کشوری مثل ایران، کشوری نیست که بتوانیم بگوییم هیچ کریدور تارکت گذاری شدهای برای نرخ ارز نداشته باشیم از طرف بانک مرکزی و بگوییم بگذارید بازار کار خودش را انجام دهد. پس در کشور ایران نمیتوانیم یک حدی از هدفگذاری ارزی را نداشته باشم. کشوری هم هستیم که نیاز به سیاست پولی مستقل داریم. هم به این خاطر که الآن مواجه هستیم با یک تورم بسیار بالا که میخواهیم آن را کاهش دهیم و هم به این دلیل که اصلاً یک کشور در حال توسعه نیاز به سیاست پولی مستقل دارد. مسأله سوم نیز این است که یک کشور نمیتواند در آن واحد هم نرح ارز را فیکس بکند و هم سیاست پولی مستقل داشته باشد و هم حساب سرمایه باز داشته باشد.
«حسن حسنخانی»، کارشناس اقتصادی در برنامه «شیوه» شبکه ۴ سیما نیز گفت: نظریههای تعیین نرخ ارز با نظریههای تبیین رفتار نرخ ارز متفاوت است. متأسفانه جای گله وجود دارد از مجریان رسانه ملی که کارشناس اقتصادی نیستند یا در حوزههای اقتصادی دقیق صحبت نمیکنند، معنا ندارد اگر تورم در آمریکا ۱۰ یا ۵ درصد است و تورم در ایران ۴۰ درصد است، این جمله را مدام تکرار کنید که باید نرخ ارز متناسب با این اختلاف تعدیل بشود. در کتابهای علمی اینطور نوشته شده است که اگر نرخ ارزی افزایش پیدا کرد، ممکن است رفتار نرخ ارز، جهش نرخ ارز یا افزایش نرخ ارز، متأثر از این تفاوت تورم باشد؛ نه اینکه باید باشد
او گفت: این نظریهها هر کدام پیش فرضهایی دارند. یکی از پیش فرضهای این نظریات این که جریان آزاد سرمایه وجود داشته باشد. دیگر پیش فرضش این است که شما کالای تجارت ناپذیر نداشته باشید و همه کالاها تجارت پذیر باشند. پیش فرض دیگر که اختلاف تورم را در واقع تبیین کننده نرخ ارز میداند این است که اشتغال کامل وجود داشته باشد در کشورها و غیره. هیچ کدام از این پیش فرضها اصلاً در ایران وجود ندارد. ضمن اینکه کشور ما یک کشور تحریم شده است. متغیر تحریم که خیلی هم مهم است در هیچکدام از این نظریههای تبیین رفتار وجود ندارد.
حسنخانی ادامه داد: متأسفانه در کتابهای علمی، بحث تحریم به درستی جا نیافتاده است. البته بعد از ماجرای مناقشه کریمه در سال ۲۰۱۴ به خصوص بعد از مناقشه اخیری که در اوکراین رخ داد، کتابها و مقالات بسیاری در رابطه با تحریم درحال نگارش هستند. تحریم موضوعی نیست که خیلی ساده مردم یا سیاست گذار انتظار داشته باشند که با یک گفتگو رفع میشود. تحریمها روز به روز به سمت هوشمندی و نقطه زنی و با عملکرد در حال پیش رفتن هستند و ما هم باید شناخت دقیق و منطقی از فضای جهان و اقتصاد بینالملل داشته باشیم. برای این تحریم که ابزارش روز به روز در حال گسترش یافتن است، باید ابزار مقابله طراحی کنیم و این امکان پذیر نیست مگر اینکه از اقتصاد تکست بوکی (کتاب درسی) فاصله بگیریم.
او گفت: بحمدالله نسل جوانی از کارشناسان اقتصادی در کشور در حال انجام فعالیتهایی هستند که به نظر من آرام آرام این اتفاق در حال رخ دادن است و ما از این فضای کتاب درسی اقتصاد به آرامی در حال نزدیک شدن به واقعیت هستیم. در کشوری که تحریم شده است، اگر شما میلیاردها دلار هم صادرات داشته باشد، ممکن است نهتنها سودی برای شما نداشته باشد بلکه شما را دچار اختلال در اقتصاد نیز بکند. اساساً صادرات برای کشور ما به قول طلبهها موضوعیت ندارد، طریقیت دارد. صادراتی که ارز حاصل از آن به چرخه اقتصاد رسمی کشور با نرخ مشخص و تعیین شدهای در مدت زمان معینی و با کیفیت مطلوبی بازنگردد، اساساً باری از دوش شما برنمیدارد و باعث خروج سرمایه میشود.
حسنخانی افزود: ساختار ارز در اقتصاد ایران یعنی عرضه و تقاضای عرض، یک ساختار خاصی است. به عنوان مثال دولت خودش همزمان بزرگترین عرضه کننده و بزرگترین تقاضا کننده ارز در این اقتصاد است. از طرفی بیش از ۸۰ ۸۵ درصد از واردات کشور ما مربوط به کالاهای اساسی است و اصطلاحاً در اقتصاد کالاهای کم کشش هستند. وقتی کالایی کشش قیمتی تقاضای پایینی داشته باشد، هر نوع افزایش قیمتی و به هر دلیلی از جمله افزایش نرخ ارز ناشی از شوک تحریم، باعث میشود تا افزایش قیمت این کالا به مصرف کننده نهایی اصابت کند.
این کارشناس اقتصادی افزود: سه نوع بحران ارزی در جهان داشتهایم. کشورهای متعدد از آلمان در ۱۹۲۰م بگیرید تا امروز. یک مدل، مدل بحرانهای کشورهای آمریکای لاتین است، این کشورها سه ویژگی داشتند. نرخ تورم خیلی بالا، کسری تراز تجاری ممتد و سیاست نرخ ارز ثابت داشتند. مانند کشور مکزیک. این کشورها در یک دورانی دچار بحران نرخ ارز شدند و نرخ ارزشان جهش پیدا کرد. نسل دوم از بحران ارزی مربوط به بحران ارزی اروپا است. ۱۹۹۰م کشور انگلیس. این بحرانها ناشی از حملات سفته بازانهای دانسته میشود که مربوط به تردید سیاستگذار میشود. این کشور در سال ۱۹۹۲ نرخ بهره را به بهانه جذب سرمایه افزایش داد. اما وقتی نرخ بهره در کشور بالا میرود، هزینه سرمایهگذاری و هزینه تولید بالا میرود. به همین دلیل ممکن است نتیجه عکس داشته باشد. سیاست گذار هنگامی که متوجه نتیجه عکس شد تردید کرد که این نرخ برابری پوند را حفظ کند یا نه. نسل سوم بحرانهای ارزی مربوط میشود به بحرانهای جنوب شرقی آسیا. این بحران ناشی از شکننده شدن اقتصاد به علت افزایش بدهیهای خارجی است.
در ادامه مجید شاکری در برنامه شیوه گفت: تعداد عناوین تحریم روسیه از ما بیشتر است اما موضوعات تحریمی ایران خیلی بیشتر از روسیه است. در روسیه میتوانید به راحتی نشان دهید کدام بخشها تحریم نیست اما درباره ایران باید بگردید تا جایی را پیدا کنید که تحریم نیست.
او ادامه داد: این که روسها توانستند در برابر تحریم مقاومت کنند به این دلیل نیست که بانک مرکزی روسیه معجزه کرده است بلکه ساختار پرداخت خارجی این کشور باقی مانده است. قبلاً میگفتیم تنگه هرمز را میبندیم و اثرش را میدیدیم اما الآن اثر معکوس میبینیم و آمریکا هم چندان بدش نمیآید از این حرف.
شاکری، در خصوص پیمان شانگهای نیز افزود: پیمان شانگهای را جدی نمیگیرم و برایم هم مهم نیست چقدر درباره آن تبلیغات صورت گرفت. «اصلاح» یعنی مردم بتوانند یک زندگی طبیعی را تجربه کنند. راه درست این نیست که با دادن فلان مطالبه اجتماعی یک بخش از مردم را ساکت کنیم بلکه مردم باید بتوانند یک زندگی
طبیعی را تجربه کنند. راه درست این نیست که با دادن فلان مطالبه اجتماعی یک بخش از مردم را ساکت کنیم بلکه مردم باید بتوانند یک زندگی طبیعی بدون نوسانات را تجربه کنند. او افزود: مخالفان فکر میکنند تحریمها علیه جمهوری اسلامی است و اگر ساقط شود دیگر تحریمها نخواهند بود. این تحریمها علیه ایران است نه جمهوری اسلامی.
حسن حسنخانی در برنامه شیوه گفت: در این دولت برخی از طرحها اجرا شدند که حتی مکتوب نشدند! قرار بود برای هر مصوبه پیوست عدالت وجود داشته باشد. نه تنها نوشته نشد بلکه برخی از طرحهایی که اجرا شد صرفاً یک ایده است و حتی مکتوب هم نشده است.
او گفت: به اذعان رئیس جمهور سابق در اوایل سال ۱۳۹۷، خزانه ارزی بانک مرکزی یکی از بدترین، فقیرترین و کمبهرهترین خزانهها بوده است. سیاستی که از ابتدا به غلط معلوم نبود که چی هست، تصویر شد، به غلط، ادامه پیدا کرد و به روش غلطی حذف شد. قرار است که تخصیص ارز تورم را کنترل کند. سیاستی که نه از ابتدا مشخص بود چه مشکلی را قرار است با چه مکانیزمی حل کند، نه تداومش درست بود و نه در انتها به درستی و با هدف مشخصی حذف شده، چه انتظاری ازش میرود؟ اگر این سیاست را الگو قرار بدهیم، برای بقیه سیاستها و طی مسیرهایمان، فاجعه روی خواهد داد. میشود ساختار حکمرانی غیرتکاملی. نباید در سیاست از این دست تصمیمها گرفته شود.