“نیکوکاران نابکار یا سامریان بد” نوشتهی ها جون چانگ یک کتاب است که به بررسی روابط بین کشورهای ثروتمند و کشورهای در حال توسعه و تأثیر سیاستهای اقتصادی بر فقر در جهان میپردازد. در این کتاب، چانگ به اصطلاح “نیکوکاران نابکار” اشاره میکند تا نشان دهد چگونه بسیاری از سیاستها و اقدامات کشورهای ثروتمند، همچون سامریانی که به نظر میآیند کمککننده، در واقع به بهبود وضعیت کشورهای فقیر کمک نمیکنند. او این موضوع را از دیدگاهی غیرمعمول مورد بررسی قرار میدهد و به نتیجهگیری میرسد که بسیاری از سیاستها و ایدئولوژیهای فعلی ممکن است در واقعیت، به تعمیم برخوردهای موفقیتآمیز بسیاری از کشورهای ثروتمند منجر شده و از مسیرهای توسعه موفق بهرهمند نشوند.
یکی از نکات کلیدی کتاب این است که تحلیل چانگ به عنوان یک اقتصاددان کرهای به دلیل تجربیات شخصی و تاریخی خود، به ویژه تجربه توسعه کره جنوبی، انجام میشود. او نشان میدهد که کره جنوبی با اجرای سیاستهای حفاظتگرا، تعرفههای شدیداً حفاظتی، و استفاده از یارانهها و قوانین تنظیمکننده تجارت خارجی، توانسته است از وضعیت فقر به یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان تبدیل شود.
هاجون چانگ از مثالهای متعددی برای نشان دادن این ایده استفاده میکند. به عنوان مثال، تأثیر کنترلهای سخت ثبت اختراع و اشتراکگذاری ایدهها در صنایع داروسازی را مورد بحث قرار میدهد. او همچنین به برخی از افرازهای مثبت دولت در توسعهی اقتصادی اشاره میکند و میگوید که کشورهای ثروتمند همیشه از تعریف دوگانه برای کشورهای در حال توسعه استفاده میکنند.
در ادامه، چانگ به بررسی مسائلی همچون اقتصاد دانشبنیان، سیاستهای نئولیبرال، و تأثیرات تغییرات اقتصادی بر فرهنگ پرداخته و اقتصاددانان را به چالش میکشد. او نشان میدهد که برخی از فرضیات اقتصاددانان نئولیبرال نه تنها درک درستی از واقعیت ندارند بلکه همچنین به تاریخ سرمایهداری نادرست نگاه میکنند.
در نهایت، چانگ به اهمیت افقهای مختلف برای ارزیابی روابط اقتصادی و توسعه پایدار پرداخته و به نکات اصلی کتاب خود، به ویژه برخوردهای گوناگون کشورهای ثروتمند و کشورهای در حال توسعه، تأکید میکند. او به نقد مدلها و ایدئولوژیهای قدرتمند، همچون صندوق بینالمللی پول و بانک جهانی، پرداخته و اعتقاد خود را به ضرورت بازنگری در رویکردهای اقتصادی برای مواجهه با چالشهای جهانی اعلام میکند.