اصطلاح “هدایت نقدینگی” که در ادبیات اقتصادی کشور ما شایع شده است، ممکن است دقیق و درست نباشد. این اصطلاح به تفصیل نمیتواند وضعیت و جریان پول نقد در اقتصاد را توصیف کند. در واقع، نقدینگی به پول نقد و ارزشهای نقدی اشاره دارد که در تبادلات روزمره ما استفاده میشود، اصولاً بدهیهایی که بانکها به ما دارند. وقتی شما از نقدینگی در تبادلات خود استفاده میکنید، پول از حساب یک شخص به حساب دیگری منتقل میشود و در تبادل مالی، از حساب شما به حساب شخص دیگری منتقل میشود. به همین دلیل، تنظیم مسیر حرکت نقدینگی به عنوان چیزی که کاملاً ممکن استفاده کنیم، تا حد زیادی غیرممکن به نظر میآید. زیرا تعداد زیادی از تبادلات اقتصادی که در دنیا انجام میشود، معاملات نقدینگی را از دست یک فرد به دست فرد دیگر انتقال میدهند.
بنابراین، اصطلاح “هدایت نقدینگی” به عنوان یک اصطلاح دقیق و علمی در اقتصاد قابل پذیرش نیست و از جایگزینهای بهتری میتوان برای آن در ادبیات اقتصادی استفاده کرد. در واقع، این اصطلاح معمولاً به جایی برای مسائل مرتبط با سیاستگذاری اعتباری میپردازد. در ادبیات اقتصادی رسمی و متداول، به تعبیر “سیاست اعتباری” یا “هدایت اعتبار” معمولاً ارجاع داده میشود. این سیاستها توسط دولتها برای کنترل و تنظیم اعتبارات بانکی و تسهیلات مالی در اقتصاد به کار میروند.
سیاستگذاری اعتباری به معنای جلب و توجیه منابع مالی به صورت خاص به پروژهها و بخشهای اقتصادی خاص توسط بانکها اشاره دارد. در این رویکرد، دولت یا مقامات مالی تصمیم میگیرند که منابع مالی را به خوشههای خاصی از اقتصاد هدایت کنند. این ممکن است به وسیله ایجاد مشوقها، قوانین، یا سیاستهای مختلف صورت گیرد. مثلاً، دولت ممکن است تصمیم بگیرد تا تسهیلات بانکی بیشتری به بخش مسکن یا پروژههای سرمایهگذاری مهم از نظر سیاستگذاری اعتباری دهد. این تصمیمگیریها ممکن است تأثیر گذار باشند و در راستای توسعه بخشهای اقتصادی خاصی باشند.
هدایت اعتبار به شکلهای مختلفی انجام میشود و ممکن است به همراه نرخهای تعیین شده توسط دولت انجام شود. به عنوان مثال، دولت ممکن است بانکها را ملزم به اختصاص یک درصد معین از تسهیلات به بخش صنعتی با نرخ بهره خاصی کند. این تصمیمگیریها به عنوان “سیاستهای اعتباری” یا “هدایت اعتباری” در اقتصاد شناخته میشوند و در کنترل توزیع منابع مالی در اقتصاد نقش دارند.
برنامههای هدایت اعتبار در جهان تأثیرات متنوعی داشتهاند. از دهه 80 میلادی به بعد، بسیاری از کشورها از این برنامهها استفاده میکردند. این برنامهها میتوانند مشکلاتی را به وجود آورند؛ از جمله تورم فراگیر و تصمیمات نادرست سیاستگذاران. همچنین در کشورهای با نظام نظارتی ضعیف، سوءاستفاده و فساد از این برنامهها جلوگیری نمیشود. در نهایت، موفقیت یا شکست این برنامهها به تصمیمات سیاستگذاران و نظام نظارتی هر کشور بستگی دارد.