در کشور ایران، روشنفکران برای توسعه سیاسی و آزادی بیان به اهمیت دموکراتیک پایبند هستند. آنها معتقدند که فقط در یک نظام دموکراتیک میتوان به آزادی بیان دست یافت و از فسادها جلوگیری کرد. ایده این جریان این است که رشد اقتصادی میتواند منجر به کاهش فساد شود. علاوه بر این، دموکراسی ابزاری را فراهم میکند تا افراد ناکارآمد را از حکومت دور نگه دارد و اصلاح سیاستهای ناکارآمد را تسهیل کند. تنها نظریه مخالف، که به آن تکنوکراتها معترضند، این است که برای مردمی که به درآمد کافی دست نمییابد، دموکراسی تا زمانی که به نظر آنها درآمد سرانه بالا نرود، لوکس و بیمعنا خواهد بود. این تنظیمات تا زمانی که درآمد افراد به اندازه کافی افزایش پیدا نکند، میبایست از نظر اقتصادی معیشت مردم را تضمین کنند.کتاب “ریشههای اقتصادی دیکتاتوری و دموکراسی” تئوری جدیدی ارائه میدهد و نشان میدهد که مسئله دموکراسی از ابتدا به دلیل مسائل اقتصادی مطرح شده است.
نویسندگان با استفاده از شواهد تاریخی نشان میدهند که اصلیترین انگیزه برای تعمیم حق رأی و ایجاد دموکراسی، نیاز به بازتوزیع منابع به سمت توده مردم بوده است. این کتاب به واقعیت این امر پرداخته و نشان میدهد که دموکراسی نه به خاطر آزادی بیان به وجود آمده، بلکه به دلیل نیاز به تسهیل بازتوزیع منابع به مردم عادی است.در کتاب “ریشههای اقتصادی دیکتاتوری و دموکراسی”، نویسندگان از چارچوب نظریه بازیها بهرهبرده و تئوری جدیدی ارائه میدهند. این تئوری بر این فرض ساخته شده که مردم در مواجهه با گزینههای قیام و یا تحمل سرکوب و مالیات شدید، تصمیم به انتخاب میکنند. آنها احتمال برگزیدن قیام یا مالیات شدید را در نظر میگیرند و بسته به شرایط متفاوت، تصمیمگیری میکنند. در واقع، توده مردم توانایی انتخاب بین پذیرفتن باج و جلوگیری از قیام را دارند.
نخبگان حاکم نیز دارای انتخابات خود هستند، که شامل انتخاب بین سرکوب و هزینههای مربوط به آن و یا قبول دموکراسی است. این انتخابات نخبگان میتواند از طریق پلیس و نیروهای امنیتی تقویت شود. تنوع تجارب انسانی نشان دهنده این است که توده مردم و نخبگان در مواجهه با این انتخابات متفاوت عمل میکنند. در نتیجه، تمایز در مسیر توسعه دموکراسی در کشورهای مختلف ناشی از متغیرها و شرایط مختلف است.نویسندگان از مثالهای تاریخی استفاده میکنند تا نشان دهند که توسعه دموکراسی چگونه به وسیله نگاهی به اقتصاد و مسائل معیشتی به وجود آمده است، و تا چه حد نظریات قبلی در این زمینه اشتباه بودهاند. آنها به این نتیجه میرسند که مهمترین انگیزه برای توسعه دموکراسی بازتوزیع منابع به سمت توده مردم است و نه فقط آزادی بیان.
این کتاب با تأکید بر رویکرد اقتصادی در تحلیل دموکراسی و دیکتاتوری، مقایسهای با کتاب “ریشههای اجتماعی دیکتاتوری و دموکراسی” نوشته بارینگتون مور دارد. کتاب بارینگتون مور به تحولات طبقاتی و اجتماعی در جوامع تأکید میکند که عامل اصلی تشکیل دموکراسی یا دیکتاتوری را در نظر میگیرد. اما کتاب موریچیو و رابینسون از دیدگاه اقتصادی به عوامل توسعه دموکراسی پرداخته و نظریه بازیها را به کار میبرد. این کتاب به افرادی که به موضوعات مرتبط با دموکراسی علاقه دارند، توصیه میشود. همچنین برای افرادی که با نظریه بازیها آشنا هستند، این کتاب اهمیت ویژهای دارد زیرا نشان میدهد چگونه این ابزار نظری برای تحلیل فرآیند دموکراتیزه شدن جوامع به کار میرود. کتاب با مثالهای تاریخی متنوعی از سراسر جهان پر شده است و برای کسانی که به شواهد تاریخی در مورد پدیدههای دموکراتیک علاقه دارند، مفید است.