معین قرابی تهرانی_پژوهشگر اقتصادی |اقتصاد ایران، با برخورداری از منابع غنی طبیعی و موقعیت ژئواستراتژیک ممتاز در منطقه خاورمیانه، همواره یکی از بازیگران بالقوه مهم در عرصه تجارت بینالملل بوده است. با وجود این ظرفیتها، عملکرد صادراتی کشور طی دهههای اخیر همواره با چالشهایی چون وابستگی بالا به صادرات نفت خام، نوسانات نرخ ارز، محدودیتهای تجاری و ضعف در تنوعبخشی به سبد صادراتی مواجه بوده است. این مقاله با رویکردی تحلیلی و مقایسهای، به بررسی مزیت نسبی صادرات ایران در مقایسه با کشورهای منطقه (از جمله ترکیه، عربستان سعودی و امارات متحده عربی) میپردازد و تلاش دارد تصویری علمی، واقعگرایانه و در عین حال امیدوارکننده از جایگاه ایران در عرصه صادرات غیرنفتی ارائه دهد.
در اقتصاد بینالملل، مفهوم (مزیت نسبی)یکی از بنیادیترین مفاهیم نظری است که نخستین بار توسط «دیوید ریکاردو» مطرح شد. بر اساس این نظریه، هر کشور باید در تولید کالاهایی تخصص یابد که در آنها هزینه فرصت کمتری دارد، و در مقابل، کالاهایی را که در تولید آنها ناکارآمد است از سایر کشورها وارد کند. از این طریق، تجارت بینالملل موجب افزایش کارایی، رشد اقتصادی و رفاه عمومی میشود.
ایران از منظر منابع طبیعی، انرژی، نیروی انسانی تحصیلکرده و موقعیت جغرافیایی، دارای ظرفیتهای گستردهای برای توسعه صادرات است. با این حال، مزیت نسبی ایران در بسیاری از بخشها به دلیل سیاستهای ناپایدار ارزی، یارانههای سنگین انرژی، و تمرکز بیش از حد بر صادرات مواد خام، کمتر از ظرفیت واقعی خود بروز یافته است. در عین حال، کشورهای منطقه نظیر ترکیه با تمرکز بر صنایع تبدیلی و صادرات محصولات با ارزش افزوده بالا، توانستهاند از فرصتهای جهانیسازی به نحو مؤثری استفاده کنند.
برای بررسی مزیت نسبی صادرات ایران، از شاخصهای استاندارد بینالمللی مانند شاخص «مزیت نسبی آشکار شده» (Revealed Comparative Advantage – RCA) استفاده میشود. بر اساس دادههای مرکز تجارت بینالمللی (ITC)، ایران در حوزههایی مانند فرآوردههای نفتی، پتروشیمی، محصولات معدنی و برخی مواد غذایی (از جمله پسته و زعفران) دارای مزیت نسبی آشکار است. در مقابل، کشورهایی چون ترکیه و امارات در صنایع ماشینآلات، منسوجات، الکترونیک، و خدمات بازرگانی و مالی، سهم بالایی از صادرات منطقه را به خود اختصاص دادهاند.
تحلیل ساختار صادراتی ایران نشان میدهد که حدود ۶۰ درصد ارزش صادرات کشور همچنان به محصولات مرتبط با نفت و گاز وابسته است. این در حالی است که ترکیه با سیاستگذاری هوشمندانه در حوزه تولید صنعتی، توانسته سهم صادرات محصولات صنعتی خود را به بیش از ۸۰ درصد برساند. عربستان نیز در سالهای اخیر با اجرای برنامه «چشمانداز 2030»، تلاش کرده تا با تنوعبخشی به اقتصاد، از وابستگی شدید به نفت فاصله بگیرد. ایران نیز با برخورداری از زیرساختهای صنعتی، منابع انسانی متخصص و موقعیت ژئواکونومیک بین شرق و غرب، میتواند با اصلاح ساختارهای نهادی و بهبود فضای کسبوکار، جایگاه خود را در تجارت جهانی ارتقا دهد.
یکی از چالشهای کلیدی در مسیر ارتقای مزیت نسبی ایران، محدودیتهای ناشی از تحریمهای اقتصادی و محدودیت دسترسی به بازارهای مالی بینالمللی است. این مسئله باعث افزایش هزینه مبادله، کاهش اطمینان فعالان اقتصادی و در نتیجه کاهش رقابتپذیری صادرات ایران شده است. در عین حال، باید توجه داشت که حتی در چنین شرایطی نیز برخی بخشهای صادراتی ایران (مانند پتروشیمی، سیمان و محصولات کشاورزی) توانستهاند بازارهای منطقهای خود را حفظ کنند. این موضوع نشاندهنده وجود بنیانهای قوی رقابتی در اقتصاد ایران است.
برای ارتقای مزیت نسبی صادرات ایران در مقایسه با کشورهای منطقه، میتوان مجموعهای از راهکارهای سیاستی را در سه محور اصلی ارائه داد:
۱. تنوعبخشی به سبد صادراتی: تمرکز بر توسعه صنایع پاییندستی نفت و گاز، فناوریهای نوین، محصولات دانشبنیان و صادرات خدمات فنی-مهندسی میتواند سهم صادرات غیرنفتی را افزایش دهد.
۲. بهبود محیط نهادی و تجاری: کاهش موانع اداری، ثبات سیاستهای ارزی و مالی، و توسعه نظام بیمه و ضمانت صادرات از پیششرطهای اساسی بهبود رقابتپذیری هستند.
۳. دیپلماسی اقتصادی فعال: گسترش توافقات تجاری دوجانبه و منطقهای، بهویژه با کشورهای همسایه، میتواند به افزایش دسترسی به بازارهای هدف کمک کند. همچنین حضور مؤثرتر در زنجیره ارزش جهانی از طریق همکاری با شرکتهای بینالمللی ضروری است.
تحلیل مقایسهای مزیت نسبی صادرات ایران با کشورهای منطقه نشان میدهد که هرچند ایران از لحاظ منابع طبیعی و ظرفیت تولیدی در وضعیت مطلوبی قرار دارد، اما ضعف در سیاستگذاری پایدار، نبود استراتژی صادراتی منسجم و محدودیتهای بینالمللی، مانع از شکوفایی کامل پتانسیلهای صادراتی شده است. با این حال، در صورت اتخاذ سیاستهای اصلاحی در حوزههای ارزی، صنعتی و تجاری، و تمرکز بر صادرات دانشبنیان و محصولات با ارزش افزوده بالا، ایران میتواند در دهه آینده به یکی از بازیگران اصلی صادرات غیرنفتی در خاورمیانه تبدیل شود.
در نهایت، مسیر آینده اقتصاد ایران در گرو نگاهی نو به تجارت خارجی است؛ نگاهی که از اتکای صرف به منابع طبیعی فاصله گرفته و به سمت اقتصاد دانشمحور و پایدار حرکت کند. این تغییر نگرش نه تنها به افزایش درآمدهای ارزی منجر میشود، بلکه میتواند جایگاه ایران را در اقتصاد منطقهای و جهانی بهطور چشمگیری ارتقا دهد.