علت اهمیت و بد بودن
افزایش نارضایتی های اجتماعی : با کاهش ظرفیت توان تولید انرژی و برق و قطعی برق خصوصا در ایام تابستان که بیشترین مصرف در بخش خانوار است موجب نارضایتی عموم افراد شود.
کاهش تولیدات : با توجه به قطعی برق در بنگاه های تولیدی موجب تعطیلی موقتی این بنگاه ها می شود و در عین حال بنگاه باید با توجه به نداشتن تولید چندان، حقوق و بیمه و مالیات را پرداخت کند.
کاهش انگیزه سرمایه گذاری: بدین صورت با توجه به کاهش سودآوری بنگاه ها انگیزه سرمایه گذاری کاهش می یابد.
انگاره شناختی
تضعیف موانع شناختی در تولید
نکات تکمیلی
تشدید قطعی برق و کاهش تولید بنگاهها، همچنین با کاهش ارزشافزوده بخش صنعت، رشد اقتصادی را تهدید خواهد کرد. صنعت برق در بازارهای صادراتی نیز وضعیت مناسبی ندارد. اگرچه ایران از کشورهای صادرکننده برق در منطقه است، اما با وجود تولید ۳۶۰میلیارد کیلووات ساعت برق در سال ۱۴۰۱، صادرات برق حدود ۵میلیارد کیلووات ساعت در سال بوده و سهم بسیار کمی (کمتر از ۱.۵درصد) را به خود اختصاص داده است. کارشناسان، کمبود نقدینگی، عدمسرمایهگذاری در صنعت برق، مطالبات انباشتشده تولیدکنندگان از دولت، قیمتگذاری دستوری و محدودیتهای ناشی از تحریم را از جمله دلایل مشکلات صنعت برق عنوان میکنند. مشکلات ناشی از قیمتگذاری در صنعت برق در حالی است که برخی رویکردهای بینالمللی عنوان میکنند، توزیع برق انحصار طبیعی است و دولت باید در حمایت از مصرفکننده در قیمتگذاری دخالت کند.
موضوع ناترازی مصرف و تولید انرژی بهخصوص در حوزه برق در ایران از مرحله مشکل، در حال تبدیل شدن به یک بحران شده است. با روند موجود احتمالا تا ۱۵سال آینده، ایران قادر خواهد بود تنها۳۰درصد انرژی موردنیاز بهخصوص در بخش برق را در داخل تولید و تامین کند. پیشبینی این است که ظرف ۱۵سال آینده، شکاف ناترازی برق بیشتر شود. سال گذشته در تابستان برق واحدهای تولیدی و صنعتی یکروز در هفته قطع میشد که امسال به دو روز افزایش پیدا کرده است و ممکن است حتی به سهروز هم برسد. با روند مصرف در کشور، قطعی برق فقط مختص تابستان نخواهد بود و به ماههای دیگر سال هم تسری پیدا میکند و احتمالا در سالهای آینده قطعی برق واحدهای خانگی هم اجتنابناپذیر خواهد بود. در همه دنیا معنا و مفهوم افزایش مصرف انرژی این است که رشد قابلتوجهی در تولید ناخالص داخلی رقم میخورد؛ ولی در ایران مثل خیلی از موضوعات این مورد برعکس است و رابطه مستقیم، مثبت و معناداری بین این دو موضوع نیست. در حالی که در سالهای اخیر در تولید ناخالص داخلی رشد چندانی نداشتیم، اما مصرف برق حدود ۱۶۰درصد رشد کرده که عمده این مصرف برای استفاده سیستم سرمایشی در بخش خانگی بوده است. از طرفی شدت مصرف انرژی که به ازای هر واحد تولید محاسبه میشود، در ۱۰سال اخیر ۴۶درصد بیشتر از مقدار رشد اقتصادی بوده است. از نظر قیمتی هم، هرچند قیمت اسمی برق به عنوان حامل انرژی در طول سالهای گذشته مرتبا افزایش پیدا کرده، اما اگر تورم را لحاظ و اعمال و تعدیل کنیم، میبینیم که قیمت واقعی برق در ایران نزولی بوده که این هم یک موضوع جدی است.