1.قيمت نفت در حال حاضر بر اساس عرضه و تقاضا تعيين ميگردد. لذا اين فرضيه كه گفته شود هنوز شركت هاي بزرگ نفتي هستند كه مستقيما در تعيين قيمت نفت اثر گذار هستند قابل پذيرش نيست اما مي توان پذيرفت كساني هستند كه با تغيير دادن عرضه و تقاضاي جاري و مورد انتظار نفت خام، بر عوامل موثر بر تعيين قيمت اين محصول اثر گذار باشند.
2.بر اين اساس نقش بازار در تعيين قيمت نفت غير قابل انكار بوده و در اين خصوص عرضه و تقاضا محور تعيين نقش بازار در تعيين قيمت نفت است.
3.در بازار نفت قيمت جاري نفت تابعي از قيمت مورد انتظار آن در آينده است.لذا اگر انتظار اين باشد كه ماه آينده عرضه نفت كم مي شود، هرچند ميزان عرضه جاري آن تغيير نكرده باشد لكن قيمت جاري نفت افزايش مي يابد.
4.در بازارهاي متعارف زماني كه به دليل عواملي همچون وجود مازاد عرضه، قيمت كاهش مي يابد، منطقا عرضه مي بايست كم گردد تا قيمت افزايش يابد.لكن در بازار نفت از آنجا كه بودجه عمده عرضه كنندگان آن وابستگي زيادي به درآمدهاي نفتي دارد، ايشان براي جبران كسري بودجه خود علي رغم كاهش قيمت اقدام به عرضه مجدد نفت مي نمايند كه اين رفتار ايشان موجب تشديد روند كاهش قيمت خواهد شد.
5.تاكيد مي گردد قيمت نفت بيشتر تابع قيمت انتظاري مي باشد كه اين قيمت نيز، خود تابع عرضه و تقاضاي انتظاري خواهد بود.
6.عوامل موثر در كاهش قيمت از جهت ميزان عرضه:
– توليد نفت غير متعارف در امريكا در سال 2014 به 3.5 ميليون بشكه در روز رسيده است.اين يعني 800 هزار بشكه افزايش عرضه نسبت به وضعيت مشابه در سال 2013 و اين در حالي است كه در سال 2010 توليد نفت از ذخاير غير متعارف حداكثر 1 ميليون بشكه در روز بوده است.
اين يك عامل بسيار جدي است.زيرا اين ميزان توليد انتظار استمرار توليد را در ماه هاي آتي ايجاد مي كند و اين انتظار نشان مي دهد كه در آينده مازاد عرضه موجب كاهش قيمت نفت مي شود.اثر اين انتظار كاهش قيمت در آينده، كاهش قيمت نفت جاري خواهد يافت.اين افزايش توليد در ذخاير غير متعارف امريكا حاصل دست يابي شتاب دار اين كشور به تكنولوژي توليد از اين منابع نفتي است كه پيش بيني مي شود اين توليد تا يك ميليون ديگر نيز افزايش پيدا كند.
– كشور ليبي پيشتر 200 هزار بشكه نفت در روز توليد داشت؛ اين در حالي است كه در ماه سپتامبر توليد اين كشور به 900 هزار بشكه در روز افزايش يافته است و انتظار مي رود در آينده توليد اين كشور به 1.5 ميليون بشكه در روز برسد.
– عربستان در ماه سپتامبر 107 هزار بشكه افزايش توليد داشته است . اين افزايش در توليد، موجب انتظار استمرار اين افزايش توليد در ماه هاي آتي خواهد بود. همچنين اعمال تخفيف در قيمت فروش نفت به آسيا براي تحويل در ماه هاي آينده به بهانه حفظ سهم در بازار آسيا اقدام ديگري است كه از سوي عربستان صورت گرفته و منجر به تشديد روند كاهش قيمت از اين جهت گرديده است.
– كشور عراق قراردادهايي را منعقد كرده و سرمايه گذاري هايي در اين خصوص در اين كشور بعمل آمده است.هرچند برخي از اين قراردادها منجر به فسخ گرديده و در اقليم كردستان مجددا منعقد شده اند.
با توجه به سرمايه گذاري هاي بعمل آمده، در مورد ميزان توليد عراق رسيدن به رقم توليد روزانه 7 ميليون بشكه قطعا تا 5 يا 6 سال آينده قابل تصور خواهد بود و رسيدن به رقم 10 ميليون بشكه توليد روزانه براي اين كشور دور از دسترس نخواهد بود.لذا انتظار مي رود اين كشور به عنوان يك عرضه كننده بالقوه و مهم در آينده محسوب گردد.
-در حال حاضر در ايالات متحده امريكا ، علي رغم حاكميت اقتصاد ليبرال، قانوني وجود دارد مبني بر اينكه هيچ شركت و توليد كننده نفت هر چند خصوصي، حق صادرات حتي يك قطره نفت را به خارج از اين كشور ندارد.لكن در حال حاضر شايعاتي گسترش يافته مبني بر امكان صادرات نفت خام از امريكا. هم اكنون موانع صادرات ميعانات گازي از اين كشور از بين رفته است.لذا اين شايعات با توجه به مرتفع شدن موانع مذكور در صادرات ميعانات گازي، انتظار صدور نفت از امريكا و افزايش عرضه در آينده را تقويت كرده است و اين به منزله انتظار كاهش قيمت در آينده خواهد بود كه با توجه به نكات پيش گفته موجب كاهش قيمت فعلي نفت مي گردد هرچند در ميزان عرضه فعلي تغيير محسوسي نيز رخ نداده باشد.
- عوامل موثر در كاهش قيمت از جهت ميزان تقاضا:
– توليدات صنعتي در ژاپن، آلمان، فرانسه و چين در اوايل سپتامبر 2014 كاهش يافته است.
– رشد اقتصاد جهاني بر اساس اعلام موسسه IMF در سال 2014 كاهشي پيش بيني شده است.
– موسسه IEA پيش بيني نموده است كه تقاضاي نفت خام به ميزان 200 هزار بشكه در سال 2014 كاهش خواهد يافت. لازم به ذكر است اين احتمال متصور است كه گزارش هاي تهيه شده توسط موسسات گزارشگر مشابه فاقد مبناي واقعي بوده و صرفا براي تصميم سازي و منحرف نمودن استناد كنندگان به اين نوع از گزارش ها باشد. در هر صورت اثر اين گزارش ها در تحليل صاحب نظران مرتبط با اين حوزه غير قابل انكار مي باشد.
در نتيجه افزايش عرضه نفت خام جهاني (حدود 1.5 ميليون بشكه در روز) از يك سو و از سوي ديگر كاهش تقاضاي جهاني موجب گرديده است قيمت نفت با كاهش قابل توجه مواجه گردد.
- رابطه قيمت نفت با هزينه توليد نفت از ذخاير غير متعارف
هيچ كس نمي تواند ادعا كند كه مي شود قيمت نفت را پيش بيني نمود.خصوصا در ايران كه به علت ضعف در اطلاعات فرضيه هاي مبتني بر اطلاعات موجود نيز بسيار ضعيف خواهند بود.
لكن حقايق غير قابل انكاري قابل ذكر مي باشد:
- توليد نفت رستي در امريكا نقش موثري در تعيين قيمت نفت خام دارد.
- هزينه توليد نفت رستي به جهت ملاحظات فني و زيست محيطي بسيار بالا مي باشد.
- اگر قيمت نفت آنقدر افت پيدا كند كه معادل هزينه توليد نفت رستي برسد اين امر براي سرمايه گذاران در اين پروژه ها به عنوان خط قرمز و نامطلوب بوده و موجب تضعيف جايگاه امريكا مي گردد.لذا هزينه توليد نفت رستي مهمترين عامل در عكس العمل امريكا نسبت به تغييرات جهاني قيمت نفت است.
- با توجه به ملاحظات پيش گفته به نظر مي رسد امريكا تاكنون در بازار نفت دخالتي نكرده است اما اگر دخالت كند تبعات بسيار خطرناكي را به دنبال خواهد داشت. لذا يافتن هزينه واقعي توليد نفت رستي در امريكا عامل بسيار مهمي است براي يافتن نقطه ورود و عكس العمل اين كشور به بازار جهاني نفت.
- متاسفانه آمار دقيقي از هزينه واقعي توليد نفت رستي وجود ندارد.لكن شواهد و قرائني وجود دارد كه نشان مي دهند ميانگين هزينه توليد نفت رستي 90 دلار بوده كه الان 70 دلار اعلام شده است.از جمله اين قرائن اين است كه اگر هزينه توليد نفت رستي كمتر از 70 دلار مي بود كشورهايي چون روسيه،كانادا و ونزوئلا كه همانند امريكا داراي ذخاير عمده نفت رستي هستند وارد عمل شده و اقدام به توليد از اين ذخاير خود مي نمودند. اين در حالي است كه تاكنون كشورهاي مزبور دست به انجام چنين اقدامي نزده اند. همچنين رئيس جمهور روسيه اعلام نموده است اگر قيمت نفت به 60 دلار برسد ما وارد عمل مي شويم. اين عبارت با توجه به احتمال دسترسي روسيه به اطلاعات بيشتر در اين خصوص نسبت به ما، بصورت ضمني نشان مي دهد كه هزينه توليد نفت رستي در امريكا 60 دلار مي باشد. لذا از نظر روسيه امريكا با رسيدن قيمت نفت به اين نرخ مطمئنا وارد عمل شده و از خود عكس العمل نشان مي دهد.
- ايالات متحده امريكا داراي دانش فني و تكنولوژي انحصاري است كه مي تواند نفت رستي را با حداقل هزينه توليد نمايد و اين دانش در اختيار سه كشور ديگر نمي باشد.
10.نكات مثبت كاهش قيمت نفت براي امريكا
– فشار به اقتصاد روسيه و مجبور كردن اين كشور براي ورود به تعاملات سياسي. زيرا اين يك حقيقت است كه روسيه با نفت زير 100 دلار با اقتصاد بسيار متزلزلي مواجه خواهد شد.به همين جهت يكي از حربه هاي امريكا براي فشار به روسيه كاهش قيمت نفت مي باشد.البته اين كاهش قيمت مي بايست مديريت شده باشد و نبايد به مرز هزينه توليد نفت رستي در امريكا برسد.
– ايالات متحده امريكا با واردات روزانه 17 ميليون بشكه نفت خام يكي از بزرگترين وارد كنندگان نفت خام در دنيا است و اين كاهش قيمت هزينه واردات را براي اين كشور كاهش داده كه اين امر قطعا به نفع امريكا مي باشد.
– كاهش قيمت نفت تا حدي كه براي ساير كشورهاي صاحب ذخاير غير متعارف، توليد از اين ذخاير به صرفه نباشد براي امريكا به جهت حذف رقيب بسيار مطلوب است .تاكيد مي گردد اين كاهش قيمت مي بايست تا حدي باشد كه با تكنولوژي امريكا توليد نفت رستي هم چنان به صرفه باقي بماند.لازم به ذكر است روسيه و كانادا در زماني كه قيمت نفت 90 دلار هم بود نتوانستند در پروژه هاي نفت رستي خود سرمايه گذاري كنند لذا قيمت نفت 80 دلاري براي امريكا جهت حذف رقبا مطلوب خواهد بود.از اين رو است كه فرضيه تقابل عربستان با امريكا از طريق كاهش قيمت نفت مورد قبول نبوده بلكه عربستان هميشه در امتداد منافع امريكا حركت كرده و با مديريت عرضه خود امريكا را به توليد كننده انحصاري نفت از ذخاير غير متعارف تبديل كرده است. مضافا اينكه از ابتدا عربستان با تئوري امنيت تقاضا هيچ گاه از قيمت بالا براي نفت استقبال نمي كرده است.
– با توجه به ملاحظات مذكور وقتي رقيب قابل توجهي در بازار وجود نداشته باشد كشور عراق فرصت پيدا مي كند به آرامي وارد بازار عرضه نفت خام گردد.چرا كه اگر روسيه ، كانادا و ونزوئلا بتوانند با توليد نفت رستي بخش قابل توجهي از بازار عرضه را در اختيار بگيرند اين امر ورود عراق را به بازار عرضه با دشواري مواجه خواهد كرد.
11.به دلايل زير پيش بيني مي شد اقدام قابل توجهي از سوي اعضاي اوپك در نشست اخير رخ ندهد:
– عربستان به عنوان عضو مهم در اوپك، هيچ گاه حساسيتي نسبت به كاهش قيمت نفت را نداشته بلكه دغدغه عربستان ورود به بازار بوده است.
– كشور عراق نيز به عنوان عضو ديگر اوپك داراي مياديني است كه با هزينه 5 تا 10 دلار مي تواند نفت خود را توليد نمايد لذا اگر قيمت نفت به 45 دلار هم برسد استمرار توليد براي اين كشور همچنان به صرفه خواهد بود.
– ليبي نيز با وضعيتي مشابه با افزايش توليد سرمايه بيشتر را بدست خواهد آورد.
لذا تنها كشوري كه دغدغه قيمت نفت را در اوپك داشته ايران مي باشد. زيرا سود ايران در نفت گران خواهد بود.با اين وجود و به فرض كاهش يافتن توليد اوپك و فرضا افزايش قيمت نفت،باز هم منافع قابل توجهي براي ايران حاصل نمي گرديد زيرا ايران همچنان با مشكل تحريم و محدوديت در صادرات نفت و استفاده از درآمد هاي نفتي مواجه است.
12.با فرض هزينه توليد 70 دلاري براي نفت رستي امريكا، چنانچه نفت خام برنت مابين 75 تا 85 دلار باشد اين قيمت براي امريكا مناسب خواهد بود.از آنجا كه قيمت اوپك حدودا 2.5 دلار كمتر از قيمت نفت خام برنت مي باشد لذا اعلام نفت با قيمت حدود 70 – 73 دلار در بودجه 94 كشور واقع بينانه و مناسب با جوانب احتياط خواهد بود.
جمع بندي:
1.نكته اي كه در مذاكرات 5+1 مي بايست لحاظ گردد توجه به حقايقي است كه در پس تصميمات و اقدامات طرف مقابل مي باشد.با توجه به تحليل هاي فوق الذكر پيش بيني احتمال مخالفت جدي امريكا با لغو تحريم هاي ايران به نظر واقع بينانه خواهد بود.زيرا حجم عظيمي از سرمايه گذاري در پروژه هاي نفت غير متعارف امريكا به عمل آمده است كه مي بايست عرضه اين نوع از نفت خام نيز هم چنان مقرون بصرفه باقي بماند.بدين سبب نبايد عرضه از سوي كشورهاي ديگر اضافه گردد تا نفت رستي امريكا با مازاد عرضه مواجه شود.
- از آنجا كه شركت هاي نفتي اروپايي در عراق سرمايه گذاري هايي نموده اند لذا اين كشورها به امريكا فشار مي آورند تا سرمايه گذاري هاي ايشان در عراق هم چنان مقرون به صرفه باقي بماند. بدين جهت بر اساس منافع امريكا، عراق مي بايست بتواند به آرامي وارد بازار عرضه نفت خام گردد و اين با اين هدف دنبال مي شود كه قيمت نفت آنقدر افزايش پيدا نكند كه براي روسيه،كانادا و ونزوئلا توليد از ذخاير غيرمتعارف اقتصادي گردد. با اين شرايط اگر نفت ايران وارد بازار عرضه گردد برنامه ريزي امريكا با مازاد عرضه مواجه شده و اين امر موجب تشديد كاهش قيمت نفت خواهد شد كه به هيچ وجه مطلوب امريكا نمي باشد.لذا امريكا هر اقدامي را انجام مي دهد تا جلوي عرضه نفت ، خارج از برنامه خود را بگيرد كه از آنجمله اقدامات مخالفت با لغو تحريم خاصه تحريم نفت ايران خواهد بود.
- متاسفانه امريكا وارد بازار جهاني نفت شده است و اين بزرگترين خطر محسوب مي گردد.ورود امريكا به بازار جهاني نفت همانند ورود يك گاو وحشي به مغازه چيني فروشي است.كوچكترين حركتي كه اين گاو وحشي در اين مغازه انجام دهد خسارات سنگيني به همراه خواهد داشت. امريكا نشان داده است هر جا وارد شود ماجراجويي مي كند. اين ويژگي فرهنگ سياسي امريكا و خصيصه بازارهاي مالي است.اسنادي وجود دارد كه برخي سفته بازان عمده صرفا براي تفنن و بهم زدن بازار مواضعي را اتخاذ نموده اند.
4.نكته قابل تامل اين است كه شركت هاي نفتي امريكا هيچ يك وارد عراق نشده اند هر چند كه قراردادهاي اين كشور از جهت منفعت براي شركت پيمانكار مشابه قرارداد دارسي و رويتر بوده اند.برخي در اين خصوص ابراز داشته اند كه امريكا بدين جهت وارد ميادين عراق نشده است تا به او اين اتهام را وارد نكنند كه اساس جنگ عليه عراق و ورود نظامي به اين كشور از سوي امريكا براي تصاحب ذخاير نفتي بوده است.اما اين برداشت درست نمي باشد.شركت هاي امريكايي بدين علت وارد سرمايه گذاري در اين ميادين نشده اند كه دولت امريكا از همان تاريخ به دنبال اجراي طرح داعش در عراق بوده است.امروزه شركت هايي نيز كه وارد عراق شده اند مانند چين صدمات عمده اي را با ورود داعش متحمل شده اند.اما از آنجا كه طبق برنامه امريكا كه از 6 سال پيش مورد اجرا قرار گرفته است، اقليم كردستان قرار است به عنوان يك دولت مجزا از عراق شود لذا شركت هاي امريكايي در اين اقليم وارد شده اند و اين ورود نيز با سكوت دولت امريكا مواجه شده است.
- مسئله نفت در ايران خصوصا نسبت به تحولات آتي قيمت نيازمند مطالعه گسترده است. ما وارد فاز جديدي از تحولات در بازار نفت شده ايم.
پاسخ هاي دكتر درخشان به برخي سوالات:
1.علت حضور امريكا در منطقه خليج فارس علي رغم كاهش وابستگي خود به نفت اين منطقه از اين بابت است كه نفت رگ حيات اروپا و كشورهاي صنعتي دنيا است و اين كشورها هنوز نتوانسته اند مانند امريكا خود را از نفت اين منطقه بي نياز نمايند.حضور امريكا در اين منطقه اين مفهوم را منتقل مي كند كه امنيت و ثبات اقتصادي سياسي كشورهايي همچون ژاپن و چين هنوز در اختيار امريكا است.به عبارت ديگر امريكا به منظور جلوگيري از تكرار بحران هاي نامطلوب خود در اين منطقه حساس مشابه انقلاب اسلامي ايران و از سوي ديگر فهماندن اينكه سرنوشت چين و ژاپن را هم چنان در اختيار دارد ، حضور خود را در اين منطقه استمرار داده است.
2.ما واقعا نمي دانيم چرا يك بشكه نفت با وجود اينكه بيش از 50 ميليون سال طول مي كشد تا بوجود آيد از يك بشكه نوشابه ارزان تر است.در نظام اقتصاد سرمايه داري منافع نسل هاي آينده اهميت ندارد. در اين نوع نظام اقتصادي نگاه كوتاه مدت به منابع و اصالت بر منافع زمان خود، موجب شده كه منافع نسل هاي آينده هيچ گاه لحاظ نشوند.اين درحالي است كه در نظام اسلامي منافع نسل هاي آينده بسيار مورد توجه قرار گرفته است.
3.تدابير اقتصادي متناسبي كه مي توان در بودجه 94 لحاظ نمود به شرح ذيل مي باشد:
– 15% قيمت دلار افزايش يابد.
– صرفه جويي بيشتري شود.
– مقداري از صندوق ذخيره ارزي برداشت گردد.
– قيمت نفت در حدود 72 دلار باشد.
با اين تدابير سال آينده پر هيجان نخواهد شد و از نظر اقتصادي دولت با مشكل مواجه نمي گردد.