حسین نیکبخت – کارشناس بازار سرمایه | بازار سرمایه، بهویژه بورس اوراق بهادار، در اقتصادهای توسعهیافته بهعنوان یکی از مهمترین ابزارهای تأمین مالی تولید و هدایت سرمایهها به سمت فعالیتهای مولد شناخته میشود. اما در ایران، این نهاد حیاتی بهدلیل سیاستگذاریهای نادرست و ساختارهای معیوب اقتصادی، بهجای ایفای نقش موتور محرک تولید، به میدانی برای بازی صندوقهای سرمایهگذاری ( طلا،درامد ثابت،اهرمی و…) و رفتارهای سوداگرانه و تصمیمگیریهای مقطعی بدل شده است. بررسی وضعیت کنونی بورس ایران، نشاندهنده فاصلهای عمیق میان کارکرد واقعی آن و نقشآفرینی مطلوب در رشد اقتصادی کشور است؛ فاصلهای که تا اصلاح ساختارها و سیاستها پر نخواهد شد.
بورس ایران؛ از موتور محرک تولید تا میدان بازی صندوقها
در نظامهای اقتصادی پیشرفته، بازار بورس به عنوان یک ابزار مهم برای جذب سرمایهگذاری و تقویت تولید شناخته میشود. شرکتها پس از رسیدن به مرحله بلوغ وارد بازار سرمایه میشوند تا علاوه بر تأمین منابع مالی، داراییهای فکری و فناوریهای خود را به داراییهای عینی تبدیل کنند. اما در ایران، بهدلیل سیاستهای اشتباه و عدم فهم صحیح از کارکرد بورس، بازار سرمایه بهجای یک ابزار تقویتکننده برای تولید و جذب سرمایه، تبدیل به مکانی برای سفتهبازی و سودجویی برخی نهادهای مالی شده است. این وضعیت در سالهای اخیر با رشد بیرویه صندوقهای سرمایهگذاری از جمله صندوقهای اهرمی و طلا و درآمد ثابت، بازار بورس را به مکانی برای سودجویی تبدیل کرده است و عملاً بسیاری از نهادهای مالی بهجای خرید سهام شرکتها، صندوقهای مختلف را خریداری میکنند و بالتبع این موضوع باعث شده است بازار بورس از رسالت خود که کمک به بخش تولید است دور و دورتر شود. اکنون یکی از مهمترین مشکلات بازار سرمایه ایران، تکثیر بیرویه صندوقها است که بخش عمدهای از معاملات را به خود اختصاص دادهاند و سازمان بورس باید هر چه سریعتر به این وضعیت رسیدگی کند و با تعیین سقف تعداد صندوقها و نظارت بیشتر، از تکرار این روند و کاهش جذابیت بازار سهام جلوگیری کند.
دامنه نوسان؛ ترمزی که بازار سرمایه را از رمق انداخت
یکی از خطاهای مهم سازمان بورس، اجرای سیاست دامنه نوسان محدود به بهانه کنترل ریسک و جلوگیری از ریزش شدید بازار است. اما واقعیت این است که این سیاست نهتنها مانع از افت یا رشد قیمتها نمیشود، بلکه روند طبیعی بازار را فرسایشی میکند. برای نمونه، اصلاحی که باید طی یک هفته انجام شود تا شاخص به تعادل برسد، با وجود دامنه نوسان محدود ممکن است دو ماه طول بکشد. این تأخیر، باعث خروج نقدینگی از بورس و ورود آن به بازارهای موازی مانند طلا و ارز میشود. پیامد دیگر این سیاست، شکلگیری رانت اطلاعاتی برای برخی افراد آگاه از اخبار مثبت یا منفی سهم است که میتوانند با سوءاستفاده از دامنه نوسان محدود، زودتر از دیگران وارد یا خارج شوند.
در بازارهای جهانی، چیزی بهنام دامنه نوسان دائمی وجود ندارد، مگر در شرایط بحرانی مانند حملات تروریستی یا جنگ، که در این مواقع محدودیتهای موقتی اعمال میشود. در حالت عادی، با وجود همه ریسکهای سیاسی و اقتصادی، بازارها آزادانه نوسان میکنند تا نقدشوندگی حفظ شود و عملکرد بازار دچار اختلال نشود.
وقتی بانک مرکزی حامی طلاست، نه تولید
بانک مرکزی با ریاست آقای فرزین، درحالیکه باید نهادی برای حفظ ارزش پول ملی و تنظیمگر متغیرهای پولی و مالی در یک نقطه بهینه باشد تا رشد اقتصادی مثبت حفظ شود، نرخ بهره بسیار بالا 37 -38 درصدی ثبت کرده که در این حالت فعالیت تولیدی به هیچ عنوان توجیه پذیر نیست و بالتبع موجب درجا زدن بورس و عمیق تر کردن رکود تولید میشود. همچنین در اقدامی عجیبتر در صداوسیما مردم را به خریدن طلا تشویق میکنند تا ارزش پول خود را حفظ کنند و گویی بانک مرکزی، بورس و بازار خودش را به طور موازی راه انداخته است.
یک شکاف ساختاری عمیق در اقتصاد ایران وجود دارد که تأثیری منفی بر کارکرد بازار سرمایه گذاشته است. از یکسو، بازاری مانند بورس با سازوکارهای مدرن شکل گرفته و از سوی دیگر، اقتصاد کشور همچنان تحت سلطه مداخلات گسترده دولتی و فساد ناشی از رانتهای حکومتی است. عواملی که مانع از رقابت آزاد و گردش روان سرمایه میشوند. این تضادهای بنیادین باعث شدهاند اقتصاد ایران نتواند بهره لازم را از پتانسیلهای بازار سرمایه ببرد و در مسیر توسعه اقتصادی قرار گیرد.