باید معنای جدیدی به حضور ایران در اقتصاد جهانی بدهیم/ با ابزار مذاکره نمی‌توانیم تحریم‌پذیری را کاهش دهیم

کارشناس مسائل اقتصادی گفت: برای صد سال، دولت مدرن ایران کارکردش به این صورت بوده که نفت یا امنیت جریان نفت را به غرب می‌داده و ما به ازای آن توسعه یا بقا می‌گرفته و آن معامله‌ای که ما بر اساسش حکمرانی کرده ایم به پایان رسیده است.

گروه اقتصادی خبرگزاری دانشجو– مهران شفاعتی؛ بسیاری از کشور‌ها برای حرکت لوکوموتیو اقتصاد خود به جلو، اقدام به برنامه ریزی‌های توسعه بلند مدتی کرده اند تا نقش خود را برای آینده اقتصاد جهانی بیایند و به افزایش بهره وری اقتصادی کمک کنند.

ایران نیز بار‌ها اقدام به ارائه برنامه‌هایی از این دست کرده است که آخرین مورد آن با نام سند چشم انداز ۲۰ ساله شناخته می‌شود که چندان هم موفق نبود. این در حالی است که موسی غنی نژاد؛ کارشناس مسائل اقتصادی می‌گوید: به نظر من این سند را باید به بایگانی سپرد، چرا که دیگر موضوعیت ندارد و اهداف سند دور از دسترس است، در این ۱۵ سال اجرای سند چشم‌انداز توسعه بیش از پیش دچار ایدئولوژی‌زدگی شدیم و باید طرحی نو دراندازیم.

بر اساس سند چشم انداز ۲۰ ساله، قرار بود ایران به اقتصاد اول منطقه تبدیل شود، اما هرچه به سال ۱۴۰۴ نزدیک می‌شویم با از دست دادن جایگاه خود، بیش از پیش پس رفت می‌کنیم چرا که هیچ ساز و کاری برای آینده اقتصاد در این سند پیش بینی نشد و متناسب با آن نیز قانونی تغییر نکرد.

با این اوصاف، نیاز کشور به یک برنامه ریزی جدید و کارآمد با توجه به ساز و کار ها، شرایط استراتژیک و فرهنگ کشور بیش از پیش حس می‌شود تا یک بار برای همیشه، ریل گذاری صحیحی برای قطار اقتصاد صورت گیرد و از این آشفتگی رها شویم و منافع خود را در مسئله تجارت جهانی بشناسیم.

با توجه به مسائل مطرح شده مجید شاکری؛ کارشناس مسائل اقتصادی پیرامون لایحه بودجه ۱۴۰۰ به گفتگو با ما پرداخته است که در ادامه تقدیم می‌شود.

لزوم جهت دهی به اقتصاد کشور

شاکری در ابتدا با اشاره لزوم برنامه ریزی اقتصادی برای کشور گفت: شما ناچار به ریل گذاری برای جهت دهی به سرمایه گذاری‌های آتی در اقتصاد هستید که باید به آن هم نگاه خرد و همچنین یک سری متغیر از سمت اقتصاد کلان، حکم کند به اینکه به کدام جهت و رسته ارجحیت می‌دهید و یا منابع موجود محدود خود را به چه نحوی تخصیص می‌دهید که در نهایت رفاه را در بلند مدت افزایش دهد. از طرف دیگر، برای حفظ ثبات تولید کل و حفظ ثبات در سرمایه گذاری کل در چرخه‌های رکودی و تورمی پیاپی، داشتن یک برنامه توسعه که در آن، انگیزه‌ها و نظام سرمایه گذاری بخش عمومی و خصوص جهت دهی شده، برای یک کشوری مثل ایران بسیار لازم است.

وی افزود: حتی کشور‌هایی که امروز ظاهرا برنامه توسعه به آن سبکی که ما تصور می‌کنیم را ندارند. در کشوری همچون آمریکا دقیقا برنامه‌ای وجود دارد که جهت گیری آتی در مورد صنایع را مشخص می‌کند و عملا یک برنامه کلان به صورت برش خورده، خود را در کنار بودجه‌های سالانه نشان می‌دهد. کشور ما که عملا سرمایه ثابت جزء اصلی رشد اقتصادی است و شکل اصلی رشد توسط سرمایه گذاری دولتی ایفا شده است و تجارب گذشته توسعه مثل دهه ۴۰، تجاربی برنامه محور بوده است.

جنس چشم انداز ۱۴۰۴ از جنس برنامه نیست

این کارشناس اقتصادی با بیان اینکه چشم انداز چیزی جز هدف است، ادامه داد: ما باید در ابتدا تعیین ماموریت چشم انداز و هدفمان را از هم جدا کنیم. شما در تعیین چشم انداز، کلیتی را مشخص می‌کنید که به کارکرد شما معنا می‌دهد. جنس چشم انداز ۱۴۰۴، از جنس برنامه نیست، اما چشم انداز به اهدافی که می‌خواهید برسید جهت دهی می‌کند، شما فاصله رسیدن به آن چشم انداز را به چند برنامه تقسیم می‌کنید. واقعیت این است که در ایران علی رغم همه تهمیدات قانونی که در نظر گرفته شده، برنامه توسعه مرتبط با آن چشم انداز باشد و بودجه‌ها برش سالیانه این برنامه توسعه باشند، اما باید گفت هنوز به این مرحله نرسیده ایم، یعنی با وجود اینکه مثلا زمانی تغییر یک قانون در چهارچوب بودجه سالانه خلاف برنامه است، نیازمند دو سوم آرا است، اما به هم ریختگی بودجه نیز برنامه را تحت تاثیر قرار می‌دهد، ضمن اینکه از برنامه توسعه ششم به بعد، عملا برنامه‌ای به آن معنا وجود نداشته است. برنامه ششم را هم مجلس نوشت که اساسا مجلس توانایی چنین نگاه بلند مدتی را ندارد و حتی توان کارشناسی مربوط به آن را ندارد، عملا تجربه نوشتن برنامه ششم توسعه توسط مجلس، به شدت بد بود.

وجود کلان تدبیر به همسازی کل برنامه کمک می‌کند

شاکری با تبیین تجارب موفق در بعضی برنامه‌های توسعه گفت: به طور کلی ما تجارب خیلی خوبی در برنامه‌های توسعه محقق شده داریم، همچون برنامه عمرانی سوم و چهارم و همچنین برنامه توسعه سوم. این برنامه‌ها در رسیدن به اهدافشان بسیار موفق بوده اند و اگر بخواهیم تفاوت برنامه توسعه سوم و چهارم را با برنامه توسعه پنجم بگوییم، به نظر من به تفاوت کلان تدبیر بستگی دارد، یعنی شما با خواندن برنامه‌های موفق تر، می‌توانید هدف سیاست گذار را به صورت نسبتا قابل لمس و قابل خلاصه سازی در یک صفحه بگویید کلان تدبیر سیاست گذار چه چیزی بوده است و وجود کلان تدبیر باعث ایجاد همسازی در کل برنامه می‌شود. هرچند که ممکن است ما با آن کلان تدبیر موافق نباشیم، اما منجر به همسازی در کلیت برنامه می‌شود که نکته بسیار مهمی است.

 


بیشتر بخوانید:

چگونه ایران بیمه‌گر توسعه دیگر کشور‌ها شد؟ / شاکری: دولت مدرن ایران ۱۰۰ سال امنیت نفت غرب را در ازای بقا تامین کرد / دینی ترکمانی: تنها به یک‌هشتم اهداف سند چشم‌انداز ۲۰ ساله رسیدیم


وی افزود: از دست رفتن همسازی و کل نگری در برنامه توسعه یک بحث است، بحث دیگر درک این موضوع است که ما اساسا منابع محدودی داریم. همه رسته‌های صنعتی ایران، کاندیدا‌های مناسبی برای لوکوموتیو توسعه‌ای شدن نیستند و انتخاب این موضوع به نحوی که ببینید منابع خود را تخصیص می‌دهید و اینکه بعد از تخصیص منابع، شرایط اقتصاد سیاسی منجر به این نشود که همچنان به تخصیص منابع به صنایع رشد یافته‌تر ادامه بدهید، این‌ها مشکلاتی هستند که در تاریخ ایران وجود داشته اند، یعنی چند صنعت را به عنوان لوکوموتیو انتخاب نکردیم. بعضی اوقات صنایعمان رشد کرده، اما عملا برای سلب حمایت از آن‌ها و استفاده از آن‌ها برای حمایت از صنایع جدید، دچار کندی شده ایم.

راه غلط صد ساله!

او با تشریح روند اقتصاد ایران از گذشته تا به امروز گفت: برای صد سال، دولت مدرن ایران کارکردش به این صورت بوده که نفت یا امنیت جریان نفت را به غرب می‌داده و ما به ازای آن توسعه یا بقا می‌گرفته. گاهی اوقات این معادله در سقف یا کف خودش کار می‌کرده و نکته‌ای که پیش آمده آن است، عملا ما وارد یک دوره‌ای شده ایم که غرب به صورت کلی و آمریکا به صورت خاص، نیاز استراتژیکش به خلیج فارس کاهش پیدا کرده است و نه تنها دیگر این موضوع برایش اولویت ندارد بلکه حتی ممکن است در خوانش‌هایی بگوییم عدم امنیت این منطقه نیز برایش الویت بیشتری دارد. آن معامله‌ای که برای صد سال ما بر اساسش حکم رانی کرده ایم به پایان رسیده است.

این کارشناس اظهار داشت: یک ورژن آن همین مسئله است که نفت شل منجر به این موضوع شده است. حتی اگر فرض کنیم که رویکرد جدید در آمریکا به دنبال نفت شل نیست، مطالعه معامله دوی سبز آقای بایدن، برای هر کشور نفت خیزی بسیار سوال انگیز است که آیا اساسا عصر استفاده استراتژیک از نفت یعنی این که نقش شما در جامعه اقتصاد جهانی این باشد که بخشی از برنامه انرژی ارزان اعم از تامین کنند یا لجستیک در جامعه هستید، باید گفت این نقش تمام شده است. درواقع این نقش برای ایران از سال ۲۰۱۱ به اتمام رسیده است یعنی از همان روزی که تحریم‌ها به طور کامل اجرایی شده است. چون این نقش از دست رفته، ما تحریم شده ایم و در اینجا به جای اینکه به دنبال پاسخ سیاسی، امنیتی و مذاکراتی باشیم، باید به دنبال پاسخ اقتصادی باشیم.

با مذاکره، تحریم پذیری کاهش نمی‌یابد!

شاکری افزود: وقتی حرف از پاسخ اقتصادی می‌زنیم، منظورمان چیز‌های سطح پایین همچون تراز کردن بودجه برای مدتی بدون نفت نیستیم که البته آن‌ها نیز مهم هستند. منظور من دقیقا بازنمایی نقش ایران در زنجیره‌های جدید تولید جهانی است و ما باید بتوانیم معنای جدیدی به حضور خود در اقتصاد جهانی بدهیم. ما وارد عصری شدیم که شاهد حضور زنجیره‌های تولید جدید هستیم، مثل زنجیره هند-اوراسیا که با سرمایه گذاری انگلستان و آمریکاست و همچنین همچون زنجیره دیوار سبز که سرمایه گذاری فرانسه را دارد که از غرب آفریقا شروع شده و به سمت خاور میانه می‌رود. ما باید نسبت خود را با این‌ها تعریف کنیم و حالا به عنوان کشوری که چه نقشی در آن‌ها دارد، به عنوان مثال کشوری هستیم که ضامن حمل و نقل و یا جریان انتقال انرژی ارزان است. تصور اینکه ما نهایتا با ابزار‌های سیاسی مثل مذاکره کردن و یا ابزار‌های امنیتی مثل استفاده از برنامه منطقه‌ای یا امثال این‌ها می‌توانیم تحریم پذیری خود را کاهش بدهیم، به شدت دور است و نقش خود را در اقتصاد جهانی از دست دادیم و به خاطر همین موضوع تحریم شده ایم، می‌کوشیم تحریم را با یک روش سیاسی یا امنیتی عقب بزنیم که در بلند مدت حتما نتیجه آن شکست است.

وی ادامه داد: شما باید خیلی برنامه ریزی کنید برای پاسخ به آمریکایی که کنش آن صرفا یک نیش قلم است. اساسا اینجا ارتباط ما بین برنامه توسعه و آینده ایران بسیار مهم می‌شود، چون برنامه شما صرفا یک برنامه عمرانی جاده سازی یا راه سازی نیست بلکه تعیین کننده نسبت و سهم زیر ساختی شما از زنجیره‌های تولید جهانی جدید است که هنوز در ایران نه به درک این زنجیره‌های تولید جهانی جدید نزدیک شدیم و حتی اصلا به سمت این ایده که باید برنامه توسعه ما چیزی از جنس همگرایی با این زنجیره‌ها باشد نزدیک نشده ایم.

رشد سرانه منفی اقتصاد

او با تبیین دوره‌های اقتصادی ایران تا به امروز گفت: ما یک دوره اقتصادی از سال ۱۳۳۳ تا ۱۳۸۸ داشتیم و در یک معنا بازی می‌کردیم و از سال ۱۳۸۸ تا به امروز، یک دوره دیگری است. در دوران پیش از سال ۱۳۸۸، کارنامه جمهوری اسلامی کم و بیش قابل دفاع است. یعنی از سال ۱۳۶۸ تا ۱۳۸۸، رشد درآمد سرانه ۷/۲ برابر شده که عدد بسیار خوبی است، اما بعد از سال ۱۳۸۸ تا امروز، ایران کشوری است که با رشد سرانه منفی و با رشد GDP به قیمت ثابت صفر و به دلاری منفی ۲۰ درصد، موجودی سرمایه رو به کاهش، به عنوان یک کشور کاملا جنگ زده است. علت آن همین مسئله است که ما درک نکردیم که نقش قبلی ما در جهان از بین رفته است، امروز ما شانس‌هایی داریم که باعث می‌شود نسبت به آینده امیدوار باشیم، مشروط به این که از این بحث‌ها استفاده کنیم. شانس ما این است که وارد دنیای چند قطبی‌تر شدیم. از سال ۱۳۶۹ تا ۱۳۷۱، ما وارد جهان تک قطبی شدیم و همین مسئله مشکلات جدی را برای ایران ایجاد کرده است.

بیابان به مثابه بیمه!

شاکری افزود: برای کشوری در جایگاه جغرافیایی و سیاسی ما، فرصت‌های اقتصادی جدیدی به دلیل این تنوع در حال ایجاد شدن است، اعم از تنوع در سیستم‌های مالی، پیام رسان‌های مالی، تنوع در نیاز‌های زنجیره‌های متعدد اقتصاد جهانی که در حال تولد هستند. ما به عنوان یک کشور این شانس را داریم که در نقطه تلاقی تمام این زنجیره‌ها قرار گرفته ایم، البته این حرف به آن معنا نیست که زنجیره‌ها از ایران عبور می‌کنند بلکه ما باید نسبتمان را با آن‌ها تعیین کنیم، وگرنه وارد استعاره‌ای می‌شویم که من آن را بیابان به مثابه بیمه نام گذاری کرده ام. یعنی همه کشور‌ها راه‌های سخت‌تر را امتحان می‌کنند و صرفا بیمه آن‌ها این است که اگر با ما همکاری نکنید، ما از ایران که مسیر ارزان تری است حرکت می‌کنیم. در این سیستم، بقیه راه‌ها با ثبات و پایدار می‌مانند. ما نقش خود را به عنوان بیمه گر ایفا کرده ایم، اما هیچ وقت در کشور ما سرمایه گذاری رخ نمی‌دهد.

این کارشناس اقتصادی در پایان سخنان خود اظهار کرد: به یاد داشته باشیم که کشور ایران محدودیت اصلی برای توسعه دارد که عنوان مثال محدودیت ذخایر ارزی است که به صورت سنتی و تاریخی قبل از نفت و دیگری محدودیت آب است و مسئله ما با زنجیره‌های جهانی توسعه که پیش روی ما هستند، زود‌تر تکلیف خودمان را تعیین کنیم و بدانیم که از مجموعه این فرصت‌ها و تهدید ها، چه استراتژی‌های توسعه کلانی را می‌خواهیم خارج کنیم.

در facebook به اشتراک بگذارید
در twitter به اشتراک بگذارید
در telegram به اشتراک بگذارید
در whatsapp به اشتراک بگذارید
در print به اشتراک بگذارید

لینک کوتاه خبر:

https://en360.ir/?p=11380

نظر خود را وارد کنید

آدرس ایمیل شما در دسترس عموم قرار نمیگیرد.

  • پربازدیدترین ها
  • داغ ترین ها