بانکهای مرکزی، مانند بانک مرکزی انگلیس، اروپا و فدرال رزرو ایالات متحده، نقش کلیدی در مدیریت اقتصاد دارند. آنها با تنظیم حجم پول و نرخ بهره، تأثیر مستقیمی بر زندگی روزمره مردم میگذارند. این تأثیرات میتواند شامل افزایش یا کاهش تورم، اشتغال و ارزش بازار سهام باشد.
تاریخچه و ساختار فدرال رزرو
فدرال رزرو در سال 1913 تأسیس شد و نهادی مستقل اما پاسخگو به کنگره آمریکا است. منابع مالی آن از بهره داراییها تأمین شده و مازاد درآمد آن به خزانهداری بازمیگردد. هیئت مدیره فدرال رزرو شامل هفت نفر است که توسط رئیسجمهور منصوب میشوند و برای دورههای ۱۴ ساله فعالیت میکنند. این استقلال نسبی، فدرال رزرو را از فشارهای سیاسی محافظت میکند.
سیاستهای پولی و تورم
قبل از سال ۱۹۳۳، عرضه پول بهطور خودکار و بر اساس سیستم استاندارد طلا تنظیم میشد، اما پس از آن دلار تنها به اعتماد عمومی وابسته شد. سیاستهای فدرال رزرو در دورههای مختلف بر تورم و رکود تأثیرگذار بوده است. برای مثال، در دهه ۱۹۷۰ تورم بالا و نرخ بهره سنگین بر بازار وامهای مسکن تأثیر منفی گذاشت.
تورم اثرات متضادی دارد. به نفع بدهکاران است زیرا ارزش واقعی بدهیها را کاهش میدهد، اما برای پساندازکنندگان زیانبار است. نمونههایی از تأثیر تورم در دهه ۱۹۶۰ نشان میدهد که خانوادههای با درآمد ثابت تحت فشار قرار گرفتند، در حالی که بدهکاران از آن سود بردند.
تحولات سیاست پولی پس از ۱۹۷۹
پس از ریاست پل ولکر بر فدرال رزرو، سیاستهای پولی جسورانهتر و منسجمتری اتخاذ شد که به کاهش تورم و تثبیت اقتصاد کمک کرد. این دوره به “تعدیل بزرگ” معروف است، چراکه نوسانات اقتصادی کاهش یافت. بسیاری از اقتصاددانان این موفقیت را به سیاستهای پولی منظم و اجرای بهتر آن نسبت میدهند.
در مجموع، تصمیمات بانکهای مرکزی، بهویژه در کنترل تورم و نرخ بهره، تأثیرات بلندمدتی بر اقتصاد و رفاه عمومی دارند.